۱۳۸۷ دی ۹, دوشنبه

الفباي هپاتيت

بقراط، پدر پزشكي دنيا، اولين كسي بود كه بيماري «زردي»‌ يا «يرقان» را توصيف كرد. او آن زمان نمي‌دانست كه چه علت‌هاي متنوع و متفاوتي مي‌توانند باعث ايجاد اين بيماري شوند؛ اگر چه كه امروز هم وقتي يك بيمار مبتلا به زردي به يك پزشك مراجعه مي‌كند، شايد پزشك به اندازه‌ي بقراط دچار همان سردرگمي شود كه: واقعاً علت ايجاد زردي چيست؟! اين، نه به آن معناست كه دانش پزشكان امروز، تفاوتي با دانش بقراط ندارد، بلكه مسأله اين است كه با پيشرفت دانش پزشكي، امروز ليست بلند بالايي از تشخيص‌هاي افتراقي براي بيماري كه به علت «زردي» به پزشك مراجعه كرده است وجود دارد كه يك پزشك، با گرفتن شرح حال در معاينه‌ي بيمار يا به قول معروف پزشكان «كلينيك» بيمار،فقط مي‌تواند تعدادي از آنها را كنار بگذارد وبراي رسيدن به تشخيص قطعي بايد از آزمايشگاه و يا همان «پاراكلينيك» كمك بگيرد.

از قرن هشتم ميلادي كه براي اولين بار فرضيه‌ي ميكروبي بودن بعضي از انواع «يرقان» مطرح شد، تا امروز كه پزشكان مي‌دانند انواع ويروس‌هاي هپاتيتAوB وC وD وE وF وG و همين طورVTT وV-SEN وEBV و... همه و همه مي‌توانند «هپاتيت» و در نتيجه «يرقان» ايجاد كنند، قرن‌ها گذشته است؛ اما تنها ظرف پنجاه سال گذشته است كه بيشترين پيشرفت‌ها در زمينه‌ي شناخت انواع ويروس‌هاي هپاتيت صورت گرفته: مك كالم در سال 1947 توانست ويروس‌هاي هپاتيتB,A را از هم تشخيص بدهد، دين (Dane) در سال 1970 ساختمان ويروس هپاتيتB را تشريح كرد و به افتخار او اين ويروس را به نام "DaneParticle" او ناميدند. بعدها معلوم شد كه نوعي از هپاتيت وجود دارد كه نهA است و نهB.

تا سال‌ها اين بيماري راnon A non B Hepatitis نام‌گذاري كردند تا سرانجام ويروس ديگري كه عامل اين نوع هپاتيت بود كشف شد و آن را ويروس هپاتيتC ناميدند. به همين ترتيب از سال 1994 تا 1999 ويروس‌هاي هپاتيتF,G,|TTV, V-SEN هم كشف شدند كه كار براي شناخت هر چه بيشتر آنها ادامه دارد.

هپاتيت چيست؟

واژه‌ي هپاتيت (Hepatitis) به معناي التهاب كبد است. بسياري از عوامل (از جمله داروها) مي‌توانند اين التهاب را ايجاد كنند اما به طور كلي، شايع‌ترين علت ايجاد هپاتيت در سراسر دنيا، «ويروس»ها هستند. طبق تعريف، اگر هپاتيت كمتر از 6 ماه طول بكشد آن را «هپاتيت حاد» و اگر بيشتر از آن به طول بينجامد آن را «هپاتيت مزمن» مي‌گويند.

هپاتيت حاد ويروسي معمولاً با يك دوره‌ي پيش درآمد آغاز مي‌شود: احساس ناراحتي، خستگي، بي‌اشتهايي، تهوع، استفراغ، درد عضلاني، سردرد و يك تب خفيف. حتي گاهي اين بيماري در ابتدا خود را با اعلايم سرماخوردگي نشان مي‌دهد. افراد سيگاري مبتلا به هپاتيت حاد غالباً نسبت به سيگار تنفر پيدا مي‌كنند. بعد از اين دوره‌ي چند روزه است كه «يرقان» يا «زردي» ايجاد مي‌شود.

معمولاً همزمان با ايجاد زردي، حال عمومي بيمار رو به بهبود مي‌رود و حتي تب او قطع مي‌شود. اما اين‌ها نشان دهنده‌ي بهبود بيماري نيستند، بلكه درست برعكس، قسمت اصلي بيماري از اينجا شروع مي‌شود.

پزشكان براي اين كه تشخيص بدهند يك بيمار مبتلا به زردي، گرفتار هپاتيت شده است يا اين كه زردي، علت ديگري (مثلا سنگ كيسه صفرا و...) دارد، يك روش نسبتاً خوب در دسترس دارند: اندازه‌گيري آنزيم‌هاي كبدي. در بيمار مبتلا به هپاتيت، سلول‌هاي كبدي تخريب مي‌شوند و اين باعث مي‌شود آنزيم‌هاي موجود در اين سلول‌ها كهALT,AST نام دارند به مقدار زيادي وارد خون شوند. بالا رفتن سطح اين آنزيم‌ها در خون، نشان دهنده‌ي «هپاتيت» است.

هپاتيت‌ها چه فرقي با هم دارند؟

در بسياري از موارد، ممكن است ابتلا به هپاتيت با ايجاد يرقان همراه نباشد. به اين ترتيب شخص ممكن است هيچ‌گاه نفهمد كه به هپاتيت مبتلا شده است؛ اما اگر اين هپاتيت به صورت مزمن در بيايد، آن وقت سال‌ها بعد، بيمار با همين عارضه از پا در خواهد آمد.

در واقع، آنچه هپاتيت را به يك بيماري خطرناك تبديل مي‌كند، دو عارضه‌اي است كه ممكن است براي هر بيماري پيش بيايد:

1- هپاتيت برق آسا: يك درصد از بيماران مبتلا به هپاتيت حاد ويروسي به طور ناگهاني و در عرض چند روز، در واقع كبد خود را از دست مي‌دهند. اين آسيب، غير قابل برگشت است و در اين حالت، بيمار نياز به پيوند كبد خواهد داشت.

2- هپاتيت مزمن: غير از هپاتيتA كه تقريباً در هيچ موردي به صورت مزمن درنمي‌آيد، ساير انواع هپاتيت‌ها مي‌توانند مزمن شوند. سرانجام هپاتيت مزمن، نارسايي كبد است و مثل هپاتيت حاد، تقريباً هيچ درمان قطعي براي هپاتيت مزمن هم وجود ندارد. گذشته از اين، بعضي مبتلايان به هپاتيت، اگر چه ظاهراً بهبود مي‌يابند اما به صورت «ناقل مزمن» در مي‌آيند. اين افراد، خودشان مشكلي ندارند اما آلوده كننده‌ي جامعه و اطرافيان به حساب مي‌آيند.

هپاتيت مزمن تقريباً در پنج درصد از مبتلايان به هپاتيتB ايجاد مي‌شود. اما اين درصد، در مبتلايان به هپاتيتC بيش از چهل درصد است! ضمن اين كه آلودگي به ويروس‌ هپاتيتC، احتمال مبتلا شدن به سرطان كبد را هم افزايش مي‌دهد. به اين ترتيب بايد گفت هپاتيتC خطرناك‌ترين نوع هپاتيت است و اتفاقاً همين هپاتيتC است كه تا كنون واكسني برايش ساخته نشده است.

شايع‌ترين راه انتقال هپاتيت C، تزريق خون آلوده است و تا قبل از اين كه خو‌ن‌هاي اهدايي از نظر آلودگي به هپاتيتC غربالگري شوند، افراد بسياري از اين طريق به هپاتيتC مبتلا مي‌شدند.

اگر چه امروزه در همه جاي دنيا، خون‌ها را از نظر آلودگي به ويروس‌هايC,B هپاتيت و همين طورHTV (ويروس ايدز) آزمايش مي‌كنند، اما نبايد فراموش كرد كه هپاتيت فقط از طريق تزريق خون يا فرآورده‌هاي خوني منتقل نمي‌شود. تمام مايعات بدن يك فرد مبتلا به هپاتيت آلوده است و تماس با اين مايعات مي‌تواند به راحتي هر فردي را مبتلا كند. شايد با واكسيناسيون بر عليه هپاتيتB بتوانيم نفس راحتي بكشيم و خيالمان از بابت اين نوع هپاتيت آسوده شود، اما فراموش نكنيم كه فعلاً تنها راه پيشگيري از هپاتيتC ،«مراقبت‌هاي رفتاري» است.

هپاتيتE

هپاتيتD

هپاتيتC

هپاتيتB

هپاتيتA


مثل هپاتيتA

مثل هپاتيتB

مثل هپاتيتB

تماس جنسي، خون و...

آب و غذاي آلوده

نحوه‌ي انتقال

2 تا 9 هفته

مثل هپاتيتB

5 تا 10 هفته

1 تا 6 ماه

2 تا 6 هفته

دوره‌ي كمون

وجود ندارد

وجود دارد

وجود دارد

وجود دارد

وجود دارد

هپاتيت مزمن

وجود ندارد

وجود دارد

وجود دارد

وجود دارد

وجود ندارد

ناقل مزمن

رعايت بهداشت

رعايت بهداشت واكسيناسيون بر عليهHBV از اين هپاتيت هم پيشگيري مي‌كند

رعايت بهداشت

رعايت بهداشت و واكسيناسيون

رعايت بهداشت و واكسيناسيون

پيشگيري

منبع : ايرانيان

۱۳۸۷ تیر ۱۷, دوشنبه

مي خواهم مانكن شوم

مشكل اضافه وزن وقتي به وجود مي آيد كه آدم بيشتر از حد معمول بخورد। مي‌شود وزن كم كرد با مصرف كالري كمتر و تحرك بيشتر. شايد عملا كاري سخت و حتي براي بعضي از افراد غير ممكن باشد، اما نشد ندارد. فقط كمي، اراده لازم دارد و يك مقداري هم جربزه براي ورزش و نرمش كردن. كسي كه تصميم مي‌گيرد، رژيم بگيرد بايد در وزن و تناسب اندامش و مهمتر از همه سلامتي‌اش تغييري ايجاد كرده و برنامه‌ غذايي معمولي‌اش را عوض كند. عدم تعادل بين خوردن مواد سوختي و مصرف انرژي، سبب فقر غذايي و يا ذخيره آن به صورت چربي مي شود. البته فراموش كردن اين نكته هم صحيح نيست كه تغذيه مناسب از شروط مهم كاهش وزن كاربردي و رسيدن به وزن مطلوب است. يعني تغذيه اي كه ميزان ويتامين، مواد معدني، پروتئين و مواد سوختي آن ( كه در تغذيه، هيدرات هاي كربن و چربي ها، مواد سوختي محسوب مي شوند) كافي باشد. چاقي خود عامل بسياري از بيماريها است و آدمي در حال عادي اگر لاغر باشد، يقيناً سالمتر است. اما لاغري مفرط نيز ممكن است ناشي از عارضه اي غيرعادي در بدن باشد. از اين رو، چاقي و لاغري مفرط هيچ يك مطلوب نمي باشد، بلكه برقراري تعادل واقعي بين وزن و قد بايد مورد توجه قرار گيرد. امروزه اينگونه باب شده كه هر وقت از زيبايي اندام صحبت مي شود يا آدم به فكر آن آدم هاي درشت هيكل غول مانند كه حتي برجستگي گلبول هاي قرمز و سفيدشان را مي شود از زير پوست شان ديد، مي افتد يا همان مدل هاي مانكن لاغر و استخواني كه گويا قرار است همين الان در دم جان دهند. همه آنچه گفته شد هم مورد توافق ماست و هم تمامي رژيم گيران و رژيم پرستان(!) اما آنچه بحث را مهمتر جلوه مي دهد، انتشار اخباري است مبني بر اينكه رژيم هاي غذايي چه بلاهايي سر افراد مي آورد تا جايي كه حتي منتج به مرگ مي شود. چندي پيش اخباري در رسانه هاي خارجي منتشر شد مبني بر اينكه مدل‌ها و مانكن‌ها سلامت خود را به خاطر نمايش‌هاي مد به خطر مي‌اندازند. در اين گزارش‌ها البته ذكر شده بود بين مدل‌ها، بيماري كم‌اشتهايي و سوء تغذيه وجود دارد و برنامه‌هاي افزايش آگاهي و آموزش سلامتي مدل‌ها ضروري است. اتفاقات و اخبار موثقي رخ داده است مثل اينكه ايزابل كارو، بازيگر و مدل 27 ساله فرانسوي‌ به خاطر بيماري بي‌اشتهايي (Anorexia ) ديگر امكان فعاليت در صنعت مد را ندارد. يا خبر ديگري مانند گزارش مرگ يك مدل بسيار لاغر برزيلي به دليل كم‌اشتهايي! مرز جنون و زيبايي معمولا پزشكان و متخصصان عواملي چون عدم جذب مواد غذايي، وجود يك كانون چركي در يكي از نقاط بدن مثل آپانديسيت مزمن، يا لوزه چركي و امثال آن، بيماريهاي دستگاه گوارش و كاهش ترشحات معده، روده، لوزالمعده، كبد و امثال آن را از نشانه هاي لاغري مفرط بر مي شمارند. اما آنچه باشگاه جواني برنا امروز به آن دست يافته نوعي مرض بيمارگونه از نوع خوشگل ايسم(!) است. البته اين نوعي ويروس همه گير است كه تنها از راه رسانه هاي ديداري و نه شنيداري از آن سوي مرزها به روش تزريقي وارد رگ هاي جويندگان زيبايي مي شود و تاكنون توانسته عوارض منفي زيادي را نيز برجاي بگذارد. در مواردي هم شباهت اندام به فلان خواننده اروپايي و يا هنرپيشه هاليوودي به رويايي به اندازه گرسنگي هاي شبانه روزي بسياري از زنان و دختران در كشور تبديل شده است. برخي از آنها حتي اعتماد به نفس خود را قرباني 250 گرم اضافه وزنشان مي كنند. سارا حكيمي، متخصص تغذيه مي گويد: اغلب افرادي كه مراجعه مي كنند دوست دارند به سرعت وزن كم كنند و مي توانم بگويم كه همه آنها زنان و دختران هستند. البته از ميان دختران هم اكثرا سنين 18 و 19 ساله تا 30 ساله مراجعه مي كنند. اين متخصص تغذيه همچنين معتقد است: از ميان مراجعان، دختراني هم به اينجا آمده اند كه فكر مي كنند به خاطر وزن زياد و يا اندام نامتناسبي كه دارند خواستگارشان را از دست مي دهند در حالي كه مطابق برآوردهاي علمي وقتي بررسي مي كنيم اين نمونه ها حتي اضافه وزن هم ندارند. البته فكر مي كنم نه به خاطر چشم و همچشمي بلكه شايد نوعي حس رواني باشد كه چنين برداشت هايي دارند. دكتر حكيمي مي گويد: اغلب دختران وقتي مراجعه مي كنند، خواننده هاي اروپايي و يا اندام بعضي از هنرپيشه ها را مثال مي زنند و مي خواهند شبيه آنها شوند. غافل از آن كه لاغري مفرط اصلا خوب نيست بلكه ناشي از نخوردن و سوءهاضمه گرفتن است كه به قول پزشكان و متخصصان امور تغذيه در شرايط حاد آن، كم اشتهايي عصبي (انوركسيا) توصيف مي شود كه به طور كلي در صورت تشديد مسائل عصبي‌ بيشتر مي‌شود. چيزي كه اغلب مانكن ها و عاشقان لاغر شدند گرفتار آن هستند. آنها ابتدا شروع مي‌كنند فقط چند كيلو لاغر شوند و اين ادامه پيدا مي‌كند تا مرحله اي مي رسد كه به لاغري مفرط و بيماري تبديل مي شود. و مشكل آنكه مورد تشويق اطرافيان هم قرار مي گيرند. البته كتب و سي دي هاي لاغري با عنوان هاي "رژيم لاغري 14 روزه" يا "لاغري سريع در 7 روز"، " رژيم سيب زميني"، "رايحه درماني(عطر درماني)" و يا كتاب "لاغري با هيپنوتيزم" و ديگر عناوين هم كه در تيراژهاي وسيع، جايگزين كتاب هاي علمي و پژوهشي شده مزيد بر علت به شمار مي روند. تا ديروز شايد انگشت شمار بودند آدم هايي كه به پزشكان تجربي و مختصص تغذيه مراجعه مي كردند اما امروزه هر كجا كه مي روي صحبت از آدرس فلان دكتر كرماني، اصفهاني، شيرازي و تهراني، مشهدي، تبريزي و ... است كه براي خودش مطبي زده و براي لاغر كردن مردان و زنان كمر همت بسته است. مبالغ هنگفتي نيز اين وسط كاسب شده. تا جايي كه پاي بسياري را به مطب هاي اين دست پزشكان باز كرده است. تا به محض ورود، به اندازه قد و وزن مي بايست كلي پول پرداخت تا كتاب هاي دستنويسشان را به قيمتي كلان خريد. اين مساله در حالي است كه الگوبرداري هاي صرف از مدل هاي خارجي توسط جوانان همچون ديگر الگوبرداري هاي مدل مو، لباس، تيپ و حتي رفتار، نوجوانان را هم درگير خود كرده است كه گويا هنوز هيچ كسي در كشور خود را مسئول اين گرفتاري مدرن نمي داند. تا زماني كه شايد اخبار و گزارش ها طي سال ها و يا ماه هاي آتي از رژيم هاي سخت غذايي و قرص هاي لاغري و يا مضرات ليپوساكشن هاي منجر به مرگ حكايت كنند...
منبع : وبلاگ ghajarboys

9 ويژگي كه همسر شما آن را دوست دارد

خيلي سخت است كه بتوان بر طبق خصوصيات اخلاقي كه جنس مخالف آنها را ميپسندد رفتار كرد. معمولاً هنگاميكه زمان قرارهاي ملاقات فرا مي رسد، خانم ها از هر نظر به خودشان مي رسند، اما در مقابل آقايون همان چهره خسته و عرق كرده باشگاه را ترجيح مي دهند. نكته مهمي كه آقايون نبايد هيچ گاه از نظر خود دور كنند اين است كه خانم ها هميشه آنطور كه وانمود مي كنند، نيستند و هيچ گاه حقيقت چيزهايي را كه دوست دارند در همسر خود ببينند را به زبان نمي آورند. شايد برخي از خانم ها نسبت به بعضي از خصوصيات اخلاقي همسرشان دل خوشي نداشته باشند و هميشه از او ايراد بگيرند و به او غر بزنند؛ اما بد نيست كه در اين قسمت از برخي خصوصياتي كه مي تواند يك خانم را همواره علاقمند به شوهرش نگه دارد نيز چيزهايي بدانيم. شايد خانم ظاهراً از تعدادي از رفتارهاي بخصوص آقا رضايت نداشته باشد، اما واقعيت اين است كه او در باطن خود، از زور خوشحالي در حال انفجار ميباشد. تعجب آور است؟!
اين مقاله را بخوانيد تا ببينيد كداميك از رفتارهاي “مردانه” تان حس علاقه همسرتان را بر مي انگيزد و براي تغيير آنها مجددا فكر كنيد.
1- مرد مردها
هر چند خانم ها ادعا مي كنند كه از مردهاي مرتب و تميز و شيك پوش خوششان مي آيد، اما گاهي اوقات اگر با لباس هاي ورزشي كج و كوله جلوي آنها ظاهر شويد، غذا را بدون رعايت آداب ويژه بخوريد، و در كوچه فوتبال بازي كنيد، شايد به نظر خانم ها خيلي جذاب تر هم جلوه كنيد. او بدش نمي آيد كه هر چند وقت يكبار براي نجاتش تلاش كنيد، و يا اگر از عهده تعمير برخي وسايل بر مي آييد اين كار را انجام دهيد، و يا حتي با دوستان خود گپ بزنيد. يك خانم با يك آقا قرار نمي گذارد تا بر سر اين موضوع كه كدامشان كفش ها و يا موهاي شيك تري دارند با او به رقابت بپردازد؛ بلكه اين تفاوت هاي موجود ميان شما دو نفر است كه منجر به اتصال هر چه بيشتر شما به هم مي شود. البته نبايد فراموش كنيد كه زمانيكه براي مشاهده تئاتر و يا صرف شام به بيرون مي رويد، او از شما انتظار دارد كه لباسهاي مناسب و آراسته اي به تن كنيد، اما در عين حال بايد در نظر داشته باشيد كه در بقيه ساعات بيشتر از حس مردانگي شما لذت مي برد - هر چند اين امكان وجود دارد كه هرگز به اين موضوع اعتراف نكند- هميشه لازم نيست شيك ترين لباس ها را به تن كنيد و درهاي مختلف را پيش از او برايش باز كنيد، فقط كافي است كه آروغ هاي بعد از نوشيدني را در زمان مناسب و هنگاميكه با دوستانتان هستيد بزنيد.
2- نه گفتن
شما بايد تصميماتي كه به ذهنتان را مي رسد را انجام دهيد و بر طبق آنچه عقلتان به شما دستور مي دهد، عمل كنيد؛ حتي اگر اين كار سبب عصباني شدن خانم شود. آقايون تصور مي كنند كه دخترخانم ها به دنبال نامزدهايي مي گردند كه او را بتوانند روي يك انگشت خود بچرخانند و هر چه كه مي گويند انجام دهد. اگر بخواهيد هميشه مطابق آنچه به شما ديكته مي شود، عمل كنيد، ديري نخواهد گذشت كه رابطه تان كسل كننده و ملال آور مي شود. خانم ها به دنبال مردي هستند كه چيزي براي ارائه كردن در دست داشته باشد و بتواند عقايد و ملاحظات شخصي خود را در بحث ها وارد كند. آنها به دنبال مردي هستند كه شخصيت منحصر بفردي داشته باشد. اگر تمام زندگي يك مرد را تنها “همسرش” تشكيل دهد، آنگاه ديگر چيزهاي زيادي براي گفتن ندارد و برايش سورپرايزهاي زيادي باقي نمي ماند كه بتواند در مواقع ضروري آنها را رو كند. حتي اگر همسر شما از آن دست خانم هايي باشد كه دوست دارند قدرت و كنترل خانواده را بدست بگيرند، باز هم بدش نمي آيد كه گه گاه با شما قدرت آزمايي و جدلي برابر داشته باشد. بنابراين اگر تا به حال تصور مي كرديد كه بايد كنترل تمام امور را به دست او بسپاريد، بهتر است از اين به بعد دست از اين كار برداريد؛ به منظور حفظ رابطه و نگه داشتن او حتماً نبايد خودتان را به يك خدمتكار خانگي دست آموز تبديل كنيد.
3-داشتن علاقه ي جنسي
كاملاً روشن است كه اگر يك رابطه، تنها به برقراري روابط جنسي محدود شود، طرف مقابل احساس مي كند كه مورد سوء استفاده قرار مي گيرد؛ اما از سوي ديگر بايد اين امر را نيز در نظر گرفت كه يك خانم زمانيكه مي بيند شوهرش در مقابل او كنترل خود را از دست ميدهد و ابزار علاقه مي كند انگار دنيا را به وي داده اند. اگر همسر شما شاغل است و شب هنگام پس از يك روز سخت كاري و سرو كله زدن با ارباب رجوع و همكاران او را در خانه مي بينيد هيچ چيز جز معاشقه نمي تواند او را خوشحال كند؛ اين امر سبب مي شود كه او خودش را در راس تمام شادي هاي جهان قرار دهد. اگر او شغل حساس و با ارزشي دارد و در سمت مهمي قرار دارد، بهتر است شما شروع كننده ارتباط جنسي باشيد. اين امر به او اجازه مي دهد كه با خيال راحت از رابطه خود لذت ببرد.
4- مستقل بودن
شايد هميشه خانم ها به اين دليل كه همسرشان ادعا مي كنند سرشان بيش از اندازه شلوغ است، به آنها توجه كافي مبذول نمي دارند، وقت زيادي را در محل كار خود سپري مي كنند و يا با دوست هاي خود خوش گذراني مي كنند، ناراحت مي شوند. بايد توجه داشت باشيد كه اگر مي خواهيد همسرتان در كنارتان باقي بماند، بايد مانند يك پرنسس با او رفتار كنيد؛ اما از طرف ديگر، همواره در نظر داشته باشيد كه اگر سرگرمي، تفريح و كارهاي ديگري براي انجام دادن نداشته باشيد، ممكن است خانم احساس كند كه در حال خفه شدن در رابطه است. همان اندازه كه شما در رابطه نياز به فضا داريد، خانم ها نيز از آزادي خود لذت مي برند و شديداً به آن محتاج هستند. يك مرد مستقل و متكي به نفس در نظر خانم ها از جذابيت بيشتري برخوردار مي باشد. يك مرد محتاج و بدون آرزو هاي بزرگ، براي بيشتر خانم ها هيچ گونه جذابيتي ندارد. بنابراين شما مجاز هستيد كه با دوستان مختلف خود قرار ملاقات بگذاريد و شغل و سرگرمي مخصوص به خودتان را داشته باشيد.
5- حسود بودن
حسادت يكي از احساسات قوي به شمار مي رود. هر چند انسان ها نمي توانند ميزان دقيق حسادت خود را كنترل نمايند، اما مقدار كمي حسد، آن هم به طور گاه گاه و اتفاقي، به راحتي مي تواند حس جاذبه شما را در نظر او افزايش دهد. اگر شما نسبت به مردهايي كه با اوصحبت مي كنند، هيچ گونه عكس العملي از خود نشان ندهيد، او تصور مي كند كه به هيچ وجه برايش ارزش قائل نيستيد، به همين دليل به دنبال كسي مي رود كه اين خلا را برايش پر كند. اگر او در مورد يك همكار مذكر خيلي صميمي و يا مربي اش بازخواست نماييد، شايد در ظاهر به شما غر بزند، اما در باطن لبخندي بر لب هايش نقش خواهد بست. توجه: زمانيكه نوبت به حسادت مي رسد، مقدار كمي از آن مي تواند مثمر ثمر واقع شود، پس در خرج كردن آن به شدت صرفه جويي كنيد. از قدرت فوق العاده آن با خبر شويد: او مي تواند عاشق مردي شود كه نسبت به دارايي هاي شخصي او حساس بوده و از آنها محافظت كند.
6-آسيب پذيري گاه به گاه
هر انساني دوست دارد كه احساس كند ديگران به وجود او نيازمند هستند و از آنجايي كه كمتر اتفاق مي افتد يك خانم بتواند از شوهر خود محافظت كند، بد نيست كه به او اجازه دهيد اين كار را از طريق روش هاي ديگر به شما اثبات كند. براي مثال بد نيست كه به او اجازه دهيد تا به شما گوشزذ كند نياز به جوراب هاي بيشتري داريد، يا اينكه هميشه يادتان مي رود رخت ها را به خشك شويي ببريد، و براي بستن كروات خود به كمك او احتياج داريد. شايد احمقانه به نظر برسد اما گاهي اوقات همين موارد ساده و پيش پا افتاده سبب مي شود كه او احساس بهتري نسبت به خودش پيدا كند و بيش از پيش جذب شما شود. البته اين امر بدان معنا نيست كه سعي كنيد از او براي خود يك مادر بسازيد - هر چند او از اين كار بدش نمي آيد - اما اين امر شايد جزء آخرين چيزهايي باشد كه او انتظارش را از شما دارد؛ فقط زمانيكه نياز به كمك داشتيد و احساس مي كرديد كه او مي تواند به شما كمك كند، از او درخواست همكاري كنيد. با اين كار بدون شك به او احساس قدرت، سودمند واقع شدن، و مهم بودن دست خواهد داد. اغلب مردها تصور مي كنند كه براي كشاندن خانم ها به سمت خود بايد از خودشان يك قهرمان دست نيافتني بسازند، اما اين امر صحت ندارد. مقداري نيازمندي و كمك خواستن سبب مي شود كه شما در نظر او تا حدي آسيب پذير جلوه كنيد، و در چنين موقعيتي تمام خانم ها حاضر ايستاده اند تا به داخل رابطه شما آمده و به شما كمك كنند.
7-پنهان كردن احساسات
شايد او هميشه اعتراض مي كند كه چرا نبايد بداند كه شما در حال فكر كردن به چه موضوعي هستيد. شايد دوست داشته باشد بداند كه در طول روز و در محل كار براي ما چه اتفاقاتي رخ داده، شايد هميشه از شما بخواهد تا در مورد همه چيز با او صحبت كنيد، و به اصطلاح سفره دلتان را براي او باز كنيد تا بتواند به عميق ترين نقطه از احساساتتان دسترسي پيدا كند. شما مي دانيد كه خانم ها با دوست هاي دختر در مورد جزييات تمام مسائل به خصوص در مورد نگراني هاي خود، صحبت مي كنند. به همين دليل اگر بخواهيد تمام احساست خود را در مقابل او بازگو كنيد، خيلي راحت مي تواند به شما نمره دهد. در برخي مواقع اگر كمي از او دوري كنيد و خود را كمي اسرار آميز جلوه دهيد، او علاقه بيشتري به شما پيدا خواهد كرد. نكته جالب اينجاست كه خودش به شخصه براي پيدا كردن حقيقت تلاش مي كند. خانم ها لذت مي برند تا بدون اينكه شما به آنها چيزي بگوييد، خودشان بتوانند از اسرار شما سر در بياورند. شايد آنقدرها هم كه شما تصور مي كنيد از اين كار متنفر نباشد.
8-سرتاپاي او را وارسي كنيد
خانم ها به اندازه آقايون دوست دارند كه ديگران آنها را به خاطر توانايي هاي ذهني و عملي شان تحسين كنند، و زمانيكه كاري را درست انجام دادند مورد تشويق قرار بگيرند؛ آنها در چنين حالتي انتظار ترفيع رتبه و تشويقي نيز دارند. اگر يك خانم با حالت جذابي صحبت ميكند دلش مي خواهد مورد توجه قرار بگيرد. البته اين امر به شرايط و كسانيكه به او توجه مي كنند هم بستگي دارد. اما زمانيكه نوبت به مردي مي رسد كه خانم دوستش مي دارد، با كمال ميل به او اجازه مي دهد كه كليه متعلقاتش را چك كند. خانم ها هم مانند آقايون از تعريف و تمجيد لذت مي برند. اگر به او توجه كنيد او واقعا خوشحال مي شود و اين خوشحالي شما را به هر كجا كه بخواهيد خواهد رساند.
9-هميشه بهترين رفتارهايتان را رو نكنيد
هر چند خانم ها در بيشتر موارد، زماني كه غر زدن هايشان را شروع مي كنند كاملاً جدي هستند، (به ويژه زمانيكه آشغال غذاهاي خود را روي ميز بگذاريد و يا جوراب هايتان را برنداريد) اما بايد اين امر را هم در نظر داشته باشيد كه اگر بخواهيد هميشه با او موفقت كنيد و مطابق خواسته هايش رفتار كنيد، او دلش براي خود واقعي شما تنگ خواهد شد. اين دست رفتارها به دو قسمت تقسيم مي شوند: آنهايي كه خود واقعي شما را نمايان مي سازند و آن دسته اي كه شما را به او نشان مي دهند. از آنجايي كه ما كاملاً واقف هستيم كه خانم ها نيازمند توجه هستند و همين توجه باعث جذب خانمها به آقايون مي شود، اين احتمال وجود دارد كه برخي رفتارهاي منحصر بفرد شما باعث شود تا گل لبخند را بر روي لب هاي او بنشاند و در وجود او جذابيت بيشتري نسبت به شما ايجاد نمايد. بنابراين هيچ گاه نبايد به ظاهر صحبت هاي او توجه كنيد؛ در بيشتر مواقع او شما را فقط به خاطر وجود خودتان دوست مي دارد.

۱۳۸۷ خرداد ۲۷, دوشنبه

اینترنت و انتخابات آمريكا

اینترنت را مي‌توان بزرگترین انقلاب ارتباطی سده اخیر نامید چه این پدیده عصاره تام و تمام فناوری و امتزاج آن با شیوه‌های گوناگون زندگی است
اینترنت به خودی خود موجب وقوع انقلابی بزرگ نیز در عرصه ارتباطات شده است به گونه‌اي كه توانایی بسیج و گردهم‌آوری هزارها بلكه میلیون‌ها نفر را به صورت مجازی و در لحظه‌اي از زمان را دارد.

این اتفاق بسیار مهم در ابعاد مختلف زندگی بشری منصه‌ظهور یافته است كه مي‌تواند برای هر رویداد قابل تصور زندگی كاركرد خاص خودش را داشته باشد. كاركردی مثل ترغیب رای‌دهندگان به حضور در پای صندوق‌های رای و مشاركت بیشتر مردمی در فعالیت‌های سیاسی...

زمینه‌سازی برای شركت در انتخابات الكترونیك به خودی خود پدیده بسیار جدیدی است كه در نقاط مختلف دنیا به صورت آزمون و خطا مورد بررسی و آزمایش قرارگرفته است حال آنكه استفاده از این پدیده در انتخابات آمريكا نه لزوما به دلیل استفاده كاندیداها یا بهره‌برداری سیاسی كه به خودی خود، رویدادی كاملا قابل توجه در تاریخ آمريكا است.

این انتخابات نشان داده است كه اینترنت به ابزاری كاملا كارآمد و با كاربردهای گوناگون از جهات گوناگون من‌جمله تهییج طرفداران، تهیه بودجه رقابت و حتی ترغیب سرمایه‌داران به سرمایه‌گذاری برروی نماینده‌اي خاص از حزب، تبدیل شده است.انتخابات 2008 ایالات متحده فصلی نوین در تاریخ سیاسی آمريكا است. این نه به خاطر سیاست‌گذاری‌ها یا كاندیداها و یا حتی ظهور كاندیدایی سیاه‌پوست و كسب محبوبیت عمومی كه به دلیل استفاده گسترده و همه‌جانبه از اینترنت و ابزارهای نوین ارتباطی و ورود عامه مردم به مباحثی چون تبلیغ برای كاندیداها و جمع‌آوری كمك‌های مالی از طریق اینترنت است.

در حالی كه پیشتر این امور توسط كارگزاران سیاسی و سیاستمداران و آنهم به شیوه‌های گوناگون تخصصی و چانه‌زنی‌های متعدد در سطوح بالا و حتی مخفیانه و پنهانی صورت مي‌پذیرفت.

با اینكه اینترنت پدیده بسیار جدیدی به شمار مي‌رود اما استفاده از آن به قدری همه‌گیر شده است كه براساس گزارش موسسه Pew در ژوئن 2007 بیش از 50 درصد آمريكایی‌ها به اینترنت پرسرعت دسترسی دارند و 71 درصد از بزرگسالان آمريكایی در منزل اینترنت دارند. این در كنار استفاده روبه‌فزونی جوانان و نوجوانان از اینترنت و آنلاین شدن تقریبا تمامی مدارس و دانشگاه‌های آمريكا نشان مي‌دهد كه تقریبا تمام این كشور پهناور در سیطره شبكه وب است.

این درحالی است كه مطالب قابل مشاهده در اینترنت در سال‌های نخستین عمومی شدن اینترنت، مطالبی بود كه توسط كارشناسان و خبرگان در زمینه‌های مختلف تهیه مي‌شد اما اینك حجم عمده مطالب موجود در اینترنت، مطالبی كاملا عمومی و غیرتخصصی است و توسط افرادی معمولی تهیه مي‌شود.تولد جوامع و جمعیت‌های اینترنتی نیز موضوع جدیدی نیست و قدمتی به اندازه استفاده عمومی از اینترنت دارد. تاریخچه پیدایش این جمعیت‌ها به دهه 70 میلادی برمی‌گردد. زمانی كه جمعیت كاربر اینترنت به فكر استفاده از این ابزار برای ارتباط بیشتر و شكل دادن به فعالیت‌های رسمی و غیررسمی نمود. اما شكل جالبی از این جمعیت آنلاین، در اوایل سال 2000 زمانی كه بلاگ‌نویسی به منصه‌ظهور رسید، پدید آمد. خیلی‌ها شروع كردند به ایجاد فضاهای مجازی با عنوان بلاگ و وبلاگ در اینترنت.

به فاصله تنها چند سال هزارها وبلاگ به میلیون‌ها تبدیل شد و بسیاری شروع به درج خاطرات و تحلیل‌های خود از مسایل روز و امور سیاسی نمودند و این رسانه را رساترین رسانه برای ابراز عقاید خود از ایران گرفته تا چین و از هلند گرفته تا هند یافتند. این اتفاق همزمان شكل عملی‌تری نیز در كشوری مثل آمريكا به خود یافت كه عبارت بود از ایجاد گروه‌های حزبی و سیاسی و تهییج طرفداران و تلاش برای جلب رای برای كاندیداهای مورد نظر. یكی از اولین نمونه‌های كاربردی این روش از تمرین سیاست، كمپینی بود كه در سال 97 میلادی از سوی موسس یك شركت نرم‌افزاری در سانفرانسیسكو راه افتاد كه از دوستان و مشتریان خود خواست تا با ارسال ایمیل از نمایندگان خود بخواهند كه روند استیضاح رئيس‌جمهور سابق آمريكا، بیل كلینتون را متوقف كنند و توجه خود را به امور مهمتری معطوف نمایند.

همین ایمیل ساده كه با عنوان Move on ارسال شد به زودی به كمپین بزرگی تبدیل شد كه در حال حاضر با عنوان Moveon.org شناخته شده و نوعی از جنبش مدنی و بسیج عمومی در حوزه اینترنت محسوب مي‌شود و ابزاری بسیار قدرتمند در تغییر نگر‌ش‌ها و تاثیر بر افكار عمومی به حساب مي‌آید.

در سال 2006 و همزمان با انتخابات كنگره در ایالات متحده دو رویكرد جالب توجه در حوزه استفاده از شبكه وب در بسیج سیاسی مشاهده شد:اولین عامل، انفجار بزرگ تولید فكر و ایده در حوزه عمومی و نشر آن بر روی اینترنت كه به اختصار UGC شناخته مي‌شود، است. این فرآورده‌ها كه شامل كلیه محصولات تهیه شده توسط آماتورها اعم از عكس، متن، صدا و ویدئو است هزارها بار بازار سال (forward) شده و حجم عظیمی از مخاطبان را تحت تاثیر قرار مي‌دهد. فیلم اعدام صدام حسین كه توسط دوربین موبایل یكی از همین تولیدكنندگان آماتوری تهیه و منتشر شد، نمونه بارزی از این‌گونه از تولیدات به شمار مي‌رود.

این نمونه خود نمایشگر مشتی به مثابه خرواری است از عدم وجود محدودیت برای تولید و نشر در اینترنت. در حال حاضر وجود سایت‌هایی برای به اشتراك‌گذاری تولیدات شخصی نیز كار را آسان‌تر كرده‌اند. یوتیوب با امكان به اشتراك‌گذاری تصاویر و كلیپ‌های ویدئویی و فلیكر با امكان مشاركت در تصاویر و عكس‌ها زمینه حضور و بروز در جوامع مجازی را مهیا كرده‌اند. این سایت‌ها در كنار بلاگ‌های مختلف و پایگاه‌های چترگونه (پایگاه‌های كه برای كاربران امكان عرضه تولیدات خود در فضاهای بیشتری به دلیل وجود لینك‌ها و پل‌های خودفعال RSS را فراهم مي‌آورند) محمل‌های مناسبی برای انتشار عقاید و ایده‌ها به شمار مي‌روند.

تحقیق منتشر شده توسط موسسهPew حاكی از آن است كه 40 میلیون آمريكایی تولیدات شخصی و آماتوری خود را در فضای عمومی منتشر كرده‌اند حال آنكه از هر هفت كاربر آمريكایی یكی از آنها بلاگ شخصی دارد.

نمونه دیگری كه در اینجا ذكر آن جالب است و به كاركرد یوتیوب در حوزه رقابت سیاسی اشاره دارد به سال 2006 و انتخابات كنگره مربوط مي‌شود. در این مقطع تمامی سخنرانی‌های سناتور ایالت ویرجینیا جرج آلن به طور مرتب توسط یك فیلمبردار هندی‌الاصل به نام سیدارث كه از سوی رقیب این سناتور یعنی جیم وب استخدام شده بود یا به روایتی به صورت داوطلبانه فعالیت مي‌كرد، ضبط مي‌شد.

وی هدفش از این كار را بررسی افكار رقیبش در قالب سخنرانی‌هایش عنوان كرده بود. در یكی از سخنرانی‌های ماه آگوست جرج آلن كه از حضور نماینده رقیب به تنگ آمده بود، عنان صبر از كف داده و با لحنی توهین‌آمیز او را Mecaca (میمون یا سیاه برزنگی) نامید. انتشار فیلم این توهین در سایت یوتیوب و دیگر وب‌سایت‌ها چنان فضای سنگینی را برای سناتور فراهم آورد كه وی به سرعت مجبور به عذرخواهی شد و ادعا كرد كه قصد توهین جمعی و تبعیض نژادی نداشته است (چرا كه این كلمه برای تحقیر برده‌ها نیز به كار مي‌رفته).

اما این عذرخواهی دردی را دوا نكرد و این فیلم روزهای متمادی توسط صدها هزار كاربر اینترنت دیده شد و رقابت در این ایالت رقابت مكاكا نام گرفت. در انتخابات ماه نوامبر سناتور رقابت را درحالی به رقیبش باخت كه بسیاری دلیل این باخت را انتشار همین فیلم در اینترنت عنوان كردند. تاثیر این فیلم بر فضای رقابتی به گونه‌اي بود كه حتی مجله اینترنتی سالون saloon عنوان مرد سال را به سیدارث داد چرا كه او توانست با استفاده از دوربین ویوتیوب ذهنیت دنیا را نسبت به این ابزارها تغییر دهد.

دومین عامل اما رشد شبكه فعالان اجتماعی در شبكه است. فعالیت جمعیت‌های آنلاین به سرعت و همزمان با توسعه اینترنت مورد توجه قرار گرفت. اما در سال‌های اخیر تعداد و ابعاد این جمعیت‌های مجازی به موازات توسعه ابزارهای به اشتراك‌گذاری تولیدات و ایده‌ها در اینترنت، رشدی عظیم و فزاینده یافته است.

سایت‌هایی مثل Myspace و Facebook كه در ابتدا تنها توسط نوجوانان و دانش‌آموزان و نهایتا دانشجویان كالج‌ها مورد توجه قرار گرفته بود، به سرعت جای خود را در میان فعالان اجتماعی با گرایش‌های سیاسی بازنموده است و ده‌ها میلیون عضو فعال و تاثیرگذار در این رده دارد.

گزارش منتشر شده توسط موسسه آماری Ipsos در ژوئیه 2007 حاكی از آن است كه 24 درصد آمريكایی در یك ماه اخیر منتهی به زمان گردآوری اطلاعات در یكی از جمعیت‌های اجتماعی- سیاسی فعالیت كرده‌اند و یك سوم كاربران اینترنتی حداقل یك فیلم یا ویدئو كلیپ را از این سایت‌ها دانلود كرده اند. اهمیت این سایت‌ها به گونه‌اي برای سیاستمداران نیز مهم جلوه كرده است كه در رقابت 2006 كنگره، بسیاری از كاندیداها به سمت این سایت‌ها هجوم آورده و با درج رزومه (زندگینامه و فعالیت‌های خود) بر روی این سایت‌ها مبادرت كرده و حتی شعارهای تبلیغاتی و فیلم‌ها و چند رسانه‌ای‌های تبلیغی خود را بر روی این وبسایت‌ها آپلود كردند.

این اتفاق كه خود به ایجاد رویه‌اي جالب در رقابت انتخاباتی تبدیل شد به نظر مي‌رسد كه در این دور از انتخابات نیز به شدت پیگیری مي‌شود و بسیاری از كشمكش‌ها و جدل‌ها در فضای اینترنتی در حال وقوع است.باراك اوباما كاندیدای دموكراتی است كه بهترین استفاده را از این ابزارها برده است و با استفاده تام و تمام از همه پتانسیل‌های موجود در اینترنت و به خصوص جمعیت‌های مجازی، شبكه‌اي وسیع از طرفداران را ساماندهی كرده و منابع مالی متفاوتی را به سمت خود جذب كرده است.

استفاده از اینترنت برای انتشار تصاویر ویدئویی كاندیداها نیز توسط هر دو حزب عمده رقیب با جدیت دنبال مي‌شود به گونه‌اي كه این تولید روزمره كلیپ‌های ویدئویی در حال تبدیل شدن به آفتی جدی در این حوزه از سوی بعضی از كارشناسان قلمداد مي‌شود.تامین بودجه‌های تبلیغاتی و ایجاد منابع درآمدی برای رقابت‌های انتخاباتی از طریق شبكه پیچیده‌اي از شركت‌ها، تامین‌كنندگان عمده و موسسات مالی حامی، فعالیت عمده دیگری است كه به وسیله اینترنت با جدیت و تلاش در حال پیگیری است.

یكی از وب‌سایت‌های بسیار موفق و جذاب در این میان سایت Change.org است كه با هدف دریافت كمك‌های مردمی برای بهبود شرایط زندگی در كره زمین و با تكیه بر شعار انتخاباتی اوباما یعنی تغییر یا change بنا شده است.

این وب‌سایت كه با وصل كردن شاخه‌های مختلف اجتماعی به منابع اقتصادی و ترغیب مردم برای كمك به تغییر در جهت بهبود فعالیت مي‌كند در‌حقیقت به نوعی منابع مالی انتخاباتی باراك اوباما را متاثر كرده و باعث افزایش بنیه مالی این كاندیدا شده است.روش كار این سایت علیرغم پیچیدگی ظاهری، چندان هم پیچیده نیست. فرض كنید یك گروه تولیدكننده پنیر قصد دارند از حقوقشان دفاع كرده و نماینده‌اي داشته باشند كه در این زمینه برایشان چانه‌زنی كند. این گروه اقدام به تشكیل كمیته خاص خود در این وب‌سایت كرده و با ارائه كمك‌های مالی به كمیته مزبور، آن را تقویت مي‌كنند. فرض مي‌كنیم در این شرایط كاندیدایی به این منظور پیدا نشود.

در این شرایط سایت، كمك‌های مالی را حفظ نموده تا این كه نماینده‌اي این مهم را در دستوركار خود قراردهد. این كمك‌های مالی و منبع مالی ایجاد شده به سوی این نماینده سرازیر مي‌شود در حالی‌كه سایر نمایندگان مخالف نیز نامه‌اي دریافت مي‌كنند مبنی بر این كه میزان كمك‌های ارسال شده به این نماینده چقدر است و چگونه این سایت توانسته است منابع مالی را در این راستا بسیج كرده و سپس كمك‌ها را به سمت این نماینده سرازیر كند.

رقابت انتخاباتی 2008 چند ماهی است كه به واقع شروع شده است و این روزها، هر ساعت جدی تر مي‌شود اما نكته جالب در این میان تغییر زمین بازی است. زمین بازی رقابت انتخاباتی 2008 ریاست جمهوری ایالات متحده بیش از پیش در فضای مجازی در جریان است. جایی كه رقبا چندان یكدیگر را نمی‌بینند، طرفداران با مخالفان چهره به چهره نمی‌شوند و تامین‌كنندگان مالی فقط شماره حساب و میزان كمك خود را توسط صفحه كلید رایانه یا لپ‌تاپ خود وارد مي‌كنند.

این درحالی است كه كاندیداها نیز دیگر چندان تسلطی بر تفسیر پیام‌های خود ندارند و حركات و گفته‌هایشان توسط طرفداران یا مخالفانشان به انواع گوناگون و در قالب‌های مختلف در كسری از ثانیه به همه دنیای مجازی مخابره مي‌شود।
نوشته؛ مهدی جدی‌نیا
ناشر: همشهری

۱۳۸۶ بهمن ۲۱, یکشنبه

ترانزيستور شصت ساله شد

قانون تجربي فراموش شدن چيزهاي به شدت آشكار همچنان پا برجا است. اين روزها از راديو، تلفن، تلويزيون، كامپيوتر و بسياري از ادوات الكترونيكي ديگر استفاده مي‌كنيم در حالي كه معمولا‌ً فراموش مي‌كنيم هر يك از اين انقلا‌ب‌هاي فني به لطف اختراع وسيله كوچكي به نام ترانزيستور محقق شده‌است.

شانزدهم دسامبر سال 2007 ( 25 آذر) شصتمين سالگرد اختراع ترانزيستور بود. در سال 1947 سه تن از پژوهشگران آزمايشگاه‌هاي بل، ويليام شاكلي (1981-1910)، جان باردين (1991-1908) و والتر براتين (1987-1902) آنچه را كه امروز به نام ترانزيستور مي‌شناسيم، اختراع كردند.

البته فراهم كردن زمينه‌هاي فني اختراع ترانزيستورها به حدود دو دهه پيش از اين تاريخ بازمي‌گردد. با اين حال با توجه به اين كه نام ترانزيستور (تركيبي از واژه‌هاي Transconductance يا Transfer و Varistor) را يكي از كارمندان آزمايشگاه‌هاي بل بر اساس طرح سه پژوهشگر مذكور انتخاب كرد، اختراع آن را به اين سه تن نسبت مي‌دهند.

در واقع آغاز فعاليت براي ساخت آنچه امروز ترانزيستور مي‌ناميم، از دهه 1930 آغاز شد. در آن زمان ژوليوس ادگار ليلين‌فلد (1963-1881) فيزيكدان آلماني سه اختراع را در ايالا‌ت متحده به ثبت رساند. اين اختراعات در مورد اصول عملكرد ترانزيستورهاي موسوم به اثر ميداني (Field-Effect) بود. تقريباً در همان زمان فيزيكدان آلماني ديگري به نام اسكار هيل (1994-1908) اختراع مشابهي را در زمينه اثر ميداني ثبت كرد كه اين موارد بعدها پايه و اساس اختراع ترانزيستور شدند.

با اين همه فعاليت اصلي در زمينه طراحي ترانزيستورها پس از پايان جنگ جهاني دوم و به وسيله باردين، براتين و شاكلي صورت گرفت. در ابتدا شاكلي طرحي براي ساخت ترانزيستورهاي اثر ميداني (FET) پيشنهاد داد كه از قطعات نازك نيمه‌رسانا، شامل سيليكون كه به صورت لا‌يه‌اي به هم متصل شده بودند، تشكيل مي‌شد.

اما در عمل دستگاه مبتني بر طرح او طبق محاسبات انجام شده كار نمي‌كرد. به اين ترتيب باردين و براتين سرگرم بررسي طرح ساده‌تري شدند. حاصل تلا‌ش اين دو منجر به ساخت گونه‌اي از ترانزيستورها موسوم به ترانزيستور تماس نقطه‌اي يا Point contact شد. اين ترانزيستورها با در كنار هم قرار گرفتن دو اتصال پوشيده از طلا‌و يك قطعه ژرمانيوم، كه خود روي پايه‌اي فلزي قرار داشت، ساخته مي‌شد.

نتيجه كار اين بار رضايت‌بخش بود و در عمل ترانزيستور ساخته شده به درستي كار مي‌كرد. باردين و براتين حتي توانستند با استفاده از مداري كه مي‌توانست سيگنال‌هاي صوتي را تقويت كند، دستگاه خود را توسعه دهند. مدت كوتاهي پس از اين اتفاق نام ترانزيستور براي اين اختراع برگزيده شد و نهايتاً در يكم جولا‌ي 1948 آزمايشگاه‌هاي بل اين ترانزيستور را معرفي و توليد محدود آن را آغاز كرد.

در همين اثنا شاكلي طرح جايگزين ديگري را براي طراحي ترانزيستورها آماده كرده بود كه ترانزيستورهاي دوقطبي پيوندي (Bipolar Junction) ناميده مي‌شوند.

او اختراع خود را در ژانويه 1948ساخته و مورد آزمايش قرار داده بود كه نتيجه كار موفقيت‌آميز از آب درآمد.

مزيت اختراع شاكلي طراحي كم‌حجم‌تر و نيز توليد ساده‌تر در مقايسه با ترانزيستورهاي حجيم‌تر Point Contact بود. به همين دليل طرح وي اساس كار توليد ترانزيستورهاي تجاري در سال‌هاي بعد قرار گرفت.

بل در سال 1952 توانست ترانزيستورهاي دوقطبي پيوندي را به توليد انبوه برساند و پس از آن مجوز استفاده از آن را به ديگر شركت‌ها نيز اعطا كرد. دو سال بعد بل به منظور بهبود عملكرد اين ترانزيستورها سيليكون را جايگزين ژرمانيوم كرد.

استفاده از اين نوع ترانزيستورها تا زمان عموميت يافتن نيمه‌رساناهاي CMOS در اواخر دهه 1960 ادامه داشت (نيمه‌رساناهاي اكسيد فلز يا MOS را جان آتالا‌و دان كانگ در سال 1959 اختراع كردند).


با اين همه در سال‌هاي نخست توليد انبوه ترانزيستورها، از آن‌ها بيشتر به منظور تقويت سيگنال‌هاي آنالوگ استفاده مي‌شد. در واقع پيش از آن كه دو دانشمند ديگر يعني جك كيلبي (2005-1923) و رابرت نُويس (1990-1927) در سال 1958 ترانزيستورها را در تراشه‌هاي مبتني بر مدارهاي مجتمع تعبيه كنند، ارزش اين اختراع به‌عنوان يك سوييچ جريان، آن‌چنان كه بايد درك نشد.

تركيب ترانزيستورها منجر به ايجاد يك گيت منطقي مي‌شود و همين موضوع امكان ساخت مدارهاي ديجيتال مدرن را فراهم مي‌كند. در حقيقت از كنار هم قرار گرفتن همين گيت‌ها روي يك مدار مجتمع عناصر اوليه مورد نياز براي ساخت يك پردازشگر فراهم مي‌شود. آي‌بي‌ام يكي از نخستين شركت‌هايي بود كه در سال 1956 به ساخت چنين پردازنده‌هايي دست زد. پردازنده 2400 ترانزيستوري 4004 شركت اينتل نيز يكي از نمونه‌هاي اوليه مشهور از پردازنده‌هاي ترانزيستوري است.

در سال 1956 شاكلي، باردين و براتين، به پاس تحقيقات خود در زمينه نيمه‌هادي‌ها و اختراع ترانزيستور جايزه نوبل فيزيك را از آن خود كردند. اعطاي اين جايزه تقريباً دو سال پس از عرضه نخستين راديوي ترانزيستوري دنيا صورت گرفت.

روند توليد و پيشرفت تراشه‌هاي ترانزيستوري به مدد تحولا‌ت فني و بهبودهاي متمادي همچنان ادامه دارد. تراشه‌هاي ترانزيستوري امروز به تبعيت از قانون مشهور مور، هر روز فشرده‌تر و پيچيده‌تر مي‌شوند، تا جايي كه پردازنده‌هاي پيشرفته امروزي گاه داراي بيش از يك ميليارد ترانزيستور هستند.

بي‌ترديد صنعت الكترونيك و فناوري اطلا‌عات مديون تلا‌ش‌هاي اين سه محقق برجسته و ديگر پيشگامان طراحي ترانزيستورها است. بيل گيتس در مورد اهميت اختراع ترانزيستورها مي‌گويد: «يقين دارم بدون اختراع ترانزيستور، كامپيوترهاي شخصي به شكلي كه امروزه آن‌ها را مي‌شناسيم، وجود نداشتند.»

منابع:
http://shabakeh-mag.com/links.aspx?l=http://www.alcatel-lucent.comhttp://www.alcatel-lucent.com/wps/portal/BellLabs
www.theregister.co.uk

۱۳۸۶ بهمن ۱۷, چهارشنبه

تأملی در تعریف هنر

مقاله حاضر از رساله هنر قدسی نوشته اینجانب برگزیده شده که در دوره کارشناسی ارشد، رشته تمدن و هنر اسلامی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران به راهنمایی استاد گرانقدر جناب آقای دکتر اعوانی نگارش یافته است. قابل ذکر است که این رساله با درجه عالی و ممتاز در دانشگاه پذیرفته شده است.
این مقاله کند و کاوی در معنای هنر و گوهر آن و در جست‌و‌جوی نوعی ادراک و الهام به خواننده نکته‌سنج است چرا که ذات و نفس هنر، امری معنوی و انسانی است و همانند ادب و عرفان از معارف ذوقی و شهودی به شمار می‌آید و نوعی علم حضوری است نه حصولی و در حوزه مفاهیم و تصورات ذهنی نمی‌گنجد. از این رو، اکثر تعاریف ارائه شده از هنر از سوی اندیشمندان بشری در ظرف دقیق منطقی نمی‌گنجد و غالباً جنبه توصیفی و ذوقی دارد. نگارنده با دقت نظر در این معانی و با نگاهی علمی و شهودی، به ارزیابی این توصیف‌ها از هنر پرداخته و در نتیجه توصیفی به طور نسبی جامع و کلی از آن ارائه داده است که در نوع خود جان‌مایه هنر به شمار می‌رود.
هنر، یکی از بارزترین جلوه‌های اسرار‌آمیز فرهنگ و تمدن انسانی است که همواره بر حیات انسانی سایه افکنده است. هر جا کاوش‌های تاریخ تمدن و باستان‌شناسی، نشانی از تمدن و فرهنگ بشری و تجلی آن کشف می‌کند، در هر سرزمینی که تمدنی به عرصه ظهور می‌رسد، آثار و مظاهر گوناگون هنری، اعجاب پژوهشگران تاریخ تمدن و هنر را برانگیخته است و رموز ناپیدای آن، حکیمان را به اندیشه و تأمل فرو برده است.
یک محقق تاریخ هنر، با مطالعه آثار هنری و جلوه‌های آن، سیمای روشنی از تمدن و فرهنگ بشری در سرزمین‌های پیشین به نمایش می‌گذارد. هنر، از اسرار آفرینش و حیات فرهنگی انسان است که اندیشمندان علوم انسانی را به پژوهش بیشتر فرا می‌خواند.
● معنای هنر
در تاریخ فرهنگ و هنر انسانی، معنای هنر با نوعی الهام و اشراق همراه بوده است که گاهی عقل و ادراک انسانی از درک سرّ آن عاجز است. این موضوع نمایان‌گر این نکته است که هنر بیشتر با جان پاک هنرمند و یا سبک بیان او پیوند دارد، نه با صورت‌های ذهنی و خیالی وی.
● هنر در فرهنگ ایران
کالبد هنر و ادبیات به خاطر انس با فرهنگ الهی و سنتی، جلوه و نمود معنوی و انسانی یافته است. این دریافت از هنر در ادبیات فارسی(۱) و عرفانی، به ویژه در زبان حافظ و مولانا، تجلی بارزتری از خود به نمایش گذارده است، چنان‌که از این غزل حافظ، نوع بینش وی از هنر را می‌توان درک کرد:
قلندران طریقت به نیم جو نخرند
قبای اطلس آن‌ کس که از هنر عاری است
نگاه مولانا در مورد هنر نیز در این شعر عیان است:
خود هنر دادن، دیدن آتش عیان
نی گپ دل علی النار دخان (مثنوی)
از دیدگاه حافظ و مولانا، عرفان نوعی علم ذوقی و هنری است و هنر نیز نوعی الهام و اشراق است و هنرمند هم از ذوق اشراقی بی‌بهره نیست. اکثر اندیشمندانی که درباره تعریف هنر به تأمل پرداخته و یا اظهار نظر نموده‌اند، از حل رموز آن فرو مانده‌اند. در واقع، غالب سخنان زیبا و دلنشین درباره هنر که گوش آدمی را نوازش می‌دهد، به غیر از ابهام و ادراک‌ناپذیری آن، از حیث اندیشه در فضای محدودی سیر می‌کنند؛ چرا که این تعاریف، هر کدام از زاویه‌ای خاص، هنر را توصیف کرده و نوعی بینش خاص را تداعی می‌کنند که گاهی، معنای کلی و روشنی از نفس هنر نمی‌انجامند.(۲) هگل در این باره می‌گوید: تعریف هنر اگر غیرممکن نباشد بسیار دشوار است.
● معنای هنر
البته برای هنر، نمی‌توان مانند اشیا و عناصر طبیعی، فرمول یا ضابطه خاص تعیین نمود، و از نظر منطقی، جنس، فصل و حد آن را ترسیم نموده و تعریف علمی از آن ارائه داد؛ چرا که هنر، امری معنوی است و در دل آن نوعی اشراق و شهود نهفته است.
توضیح این‌که، در جهان هستی امور معنوی قابل تعریف منطقی نیستند البته برای درک امور ذوقی و روحی به ارائه تعریف روشن از آن‌ها نیاز نیست. درک و کشف ذوقی و وجدانی هنر و یا دریافت بی واسطه از آن مهم است، نه تعریف انتزاعی و منطقی. این موضوع تنها به هنر و زیبایی محدود نمی‌شود بلکه بسیاری از معانی بسیط و مجرد مانند وجود، حکمت، علم، عرفان، ادب، محبت، عدالت را نیز در بر می‌گیرد. از این امور نمی‌توان تعریف حقیقی ارائه نمود زیرا این تعاریف در محدوده و قالب علوم می‌گنجد و امور شهودی و ذوقی را شامل نمی‌شود. به همین علت است که ذات هنر در دنیای امروز، هنوز به عنوان پدیده‌ای اسرار‌آمیز در ابهام باقی مانده و تعریف جامع و گویایی از آن ارائه نشده است. گویی هنر چونان قله‌ای دست نیافتنی است که انسان هرچه برای سلوک به آن تلاش به عمل می‌آورد، کمتر به کشف و شهود آن دسترسی پیدا می‌کند.(۳)
اکنون به ارزیابی پاره‌ای از تعاریف درباره هنر می‌پردازیم، هر چند در نگاه ابتدایی، این جمله‌ها، جذاب و دلنشین به نظر می‌رسند اما با نظر دقیق‌تر ملاحظه می‌شود که در میان این تعاریف، هیچگونه انسجام و هماهنگی وجود ندارد.
● تعریف هنر از زبان اندیشمندان
▪ هنر، انعکاس تخیل و تصور هنرمند است.(۴)
▪ هنر، آفرینش زیبایی است به نیروی دانایی.(۵)
▪ هنر، گزارش و ترجمه‌ای است از روح هنرمند.(۶)
▪ هنر دعوتی است به سوی سعادت. (شیلر)(۷)
▪ عنوان هنر را بایستی به چیزهایی اعطا نمود که با آزادی به وجود آمده‌اند. (امانوئل کانت)(۸)
▪ هنر، گل زندگی است و هنرمند دوستدار واقعی بشر.(۹)
▪ هنر، فعالیتی است طبیعی در قلمرو حیوانیت و از امیال جنسی سرچشمه گرفته است. (اسپنسر انگلیسی)(۱۰)
▪ هنر، لذت و شوری است که عینیت یافته است.(۱۱)
▪ هنر، تشبیهی از جهان است که ما از آن لذت می‌بریم.(۱۲)
▪ هنر، بیان آرمانی است که هنرمند توانسته در قلمرو آن، به اشیاء صورت تجسمی بخشد.(۱۳)
▪ هنر، کوششی است برای ایجاد زیبایی و عالم ایده‌آل.(۱۴)
▪ هنر، شکل دادن به تجارب انسان است که ما بدان می‌نگریم و از آن لذت می‌بریم.(۱۵)
▪ هنر، نوعی شهود خداست در ظهور جمال. (کروچه)(۱۶)
ذکر این نکته مهم است که لزومی ندارد برای درک و دریافت یک شی، از آن تعریف دقیقی ارائه دهیم، زیرا ما بسیاری از احوال و وسایل روانی خود را از طریق وجدان درونی درک می‌کنیم، در حالی‌که قادر نیستیم از آن توصیف مشخصی ارائه دهیم. امروزه این مسأله در فلسفه غرب نیز مطرح است که دریافت حقیقت و گوهر یک شی، از طریق جان میسر است نه از طریق تصور و مفاهیم ذهنی.
در واقع، برای پی بردن به نفس هستی هر شی، به نوعی درک شهودی و تجربه درونی لازم است. لئوناردو داوینچی نقاش و معمار برجسته ایتالیایی می‌گوید که هنرمند باید جانش را پاک و زلال نماید تا درونش زیبا شود و جان شفاف و زیبا جز زیبایی نمی‌بیند و جز زیبا نمی‌آفریند، هنر نیز در ذات خویش بی‌نیاز از جان هنرمند نیست.(۱۷) به قول غزالی: «علم از عالم جدا نیست».
● تولستوی و هنر
به نظر می‌رسد تولستوی (متفکر روسی) بیش از دیگران در معنای هنر به تأمل و دقت نظر پرداخته و نظریه‌ای به طور نسبی دقیق در این باره ارائه نموده است.
از نظر وی، هنر فعالیت انسانی است که انسان آگاهانه و به یاری علایم ظاهری، احساسات تجربه شده خود را به دیگران انتقال دهد، به طوری که آن‌ها نیز آن احساسات را تجربه نمایند و از مسیر حسی و خیالی که هنرمند از آن گذشته است بگذرند. هنر وسیله کسب لذت نیست بلکه وسیله ارتباط با انسان‌ها جهت سیر به سوی سعادت فرد و جامعه انسانی است.(۱۸)
در تعریف تولستوی از هنر به سه نکته اساسی اشاره شده است:
الف. عامل خودآگاهی؛ ب. عامل انسانیت و ج. عامل هدفمند بودن. زمانی که این سه عامل را با یکدیگر در نظر بگیریم، جلوه نازل یک هنر سنتی را عرضه می‌کند که می‌توان آن را هنر انسانی به شمار آورد. از مجموعه اندیشه‌های تولستوی درباره هنر، این گونه به دست می‌آید که وی نفس هنر حقیقی را الهی و انسانی می‌داند، هر چند توصیف وی از هنر، صورت متعالی و قدسی از آن ترسیم نمی‌کند.(۱۹)
● تعریف بندیتو کروچه
در میان تعریف‌های هنر از زبان متفکران غربی، تعریف بندیتو کروچه، پژوهشگر ایتالیایی به نفس هنر نزدیک‌تر است. وی، ماهیت هنر را نوعی شهود می‌داند که در واقع، تجربه‌ای درونی جهت کشف جمال الهی است.
عشق به حسن و جمال از فطرت الهی انسان سرچشمه می‌گیرد که روان‌شناسان، امروزه از آن به نام حس زیبایی و جمال دوستی در روح انسان یاد می‌کنند. این حس، زیبایی ذاتی است و این نمود زیبا که برای انسان زیبا جلوه می‌کند، بازتاب حس درونی است. به قول مولانا:
آوازه جمالت از جان خود شنیدم
چون باد و آب و آتش در عشق تو دویدم
اندر جمال یوسف گر دست‌ها بریدند
دستی به جام ما بر، بنگر چه‌ها بریدم(۲۰)
در این تعریف رشته‌های هنری مانند آبی شفاف و زلال هستند که از شهود سرچشمه می‌گیرند و به صورت خوش آهنگی در دشت‌های حسن، صوت، خط، رنگ، اصوات و یا اشکال هندسی جاری می‌شوند، همان‌طور که مولانا می‌فرماید: «تشنگان را آب حیات بخشند و جسم‌ها را جان»؛ در چنین حالی است که هنر انعکاس زیبایی از آفرینندگی شراب و شهود است.
● تعریف اقبال لاهوری
از مهم‌ترین تعاریف در مورد هنر در میان متفکران شرقی، سخن علامه اقبال لاهوری است که به قول شکیب ارسلان وی از بزرگ‌ترین متفکرانی است که فرهنگ اسلامی در طی چند قرن به خود دیده است. اقبال در تعریف هنر می گوید:
مقصود از هنر، اکتساب حرارت و نشاط ابدی است. ملت‌ها نمی‌توانند بدون معجزه قیام کنند. هنری که خاصیت عصای موسی(ع) و یا دم عیسی(ع) در آن نباشد چه فایده‌ای بر آن مترتب خواهد بود.
این سخن وی از آنجا نشأت می‌گیرد که او فلسفه حیات را در شور و نشاط و سیر حرکت به جانب لقای الهی می‌داند.(۲۱)
اقبال همچنین می‌گوید: «مقصود از علم و فلسفه، کشف حقیقت است و هدف از هنر، تجلی و تمثل حقیقت است.»
به هر حال، توصیف اقبال از هنر، تداعی‌کننده هنر دینی و سنتی است و با پژوهش‌های جدید در مورد هنر دینی سازگاری دارد.
● نگاهی به تعریف تولستوی از هنر
توصیف تولستوی متفکر برجسته روسی در بین تمام تعریف‌های هنر، از ظرافت و عمق و دقت خاصی برخوردار است. نکته مهم این تعریف این است که تولستوی به زبان و طرز بیان در هنر نیز توجه نموده است. همچنین وی از تجربه در وجدان هنرمند یاد می‌کند که نوعی دریافت شهودی و ذوقی را به خاطر می‌آورد و شرقی‌ها در هنر از آن به «سلوک باطنی« و غربی‌ها به «تجربه درونی» یاد می‌کند.(۲۲) نکته مهمی در این‌جا وجود دارد و آن این‌که نوعی همدلی میان هنر و عرفان مشاهده می‌شود. نظریه محی‌الدین عربی در عرفان این است که:
عرفا نمی‌توانند احساسات و تجارب خویش را مستقیماً به دیگران انتقال دهند و تنها از طریق زبان راز و رمز، تجربه‌ها، و احساسات خویش را منتقل می نمایند.
اگر سخن محی‌الدین عربی را با سخن تولستوی در کنار هم قرار دهیم، پیوند میان هنر و عرفان و نیز هم‌زبانی در میان آن‌دو را مشاهده می‌کنیم، و این‌که زبان هنر و عرفان زبان رمز‌گونه است.(۲۳)
● سخن نهایی در تعریف هنر
به نظر ما، نفس و ذات هنر مانند علم، ادب، هنر، حکمت و اخلاق از آن جهت که امری ذوقی و وجدانی یا شهودی است و با جان هنرمند پیوند دارد. از آنجا که هنر به قطب درون‌ذاتی انسان باز می‌گردد، بازگشت به علم حضوری دارد نه علم حصولی؛ از این رو قابل تعریف علمی نیست.
اگر مسایل تجربه حسی علم‌گرایی، حس‌گرایی، پوزیتویسم، که پس از رنسانس و در قرن جدید در جهان غرب ارائه شد و بر اندیشه شرقی‌ها نیز اثر گذاشت، بشر را در دام خویش افسون نمی‌کرد، امروزه انسان به قطب ذاتی و درونی معرفت توجه دقیق‌تری می‌کرد و اسرار بیشتری را در جهان هستی کشف می‌نمود.
اصولاً مسایل هنری و زیبایی، تنها یک پدیده عینی و خارجی نیست بلکه احساس و درک زیبایی در فطرت درونی و جمال‌دوستی آدمی نهفته است و تنها به جهان بیرونی باز نمی‌گردد، یعنی به قطب درون‌ذاتی زیبایی ارتباط پیدا می‌کند، بدین معنا که اصل هنر و زیبایی در درون ماست، نه در صورت فیزیکی و ساختمان خارجی هنر.
هنر، مبتنی بر نوعی علم و معرفت باطنی است که سرچشمه‌ای آسمانی دارد. هنر که زیبایی و آفرینندگی است، با نوعی خودآگاهی عرفانی و شهود درونی پیوند خورده است. انسان هنرمند با درک این شهود تمام عالم را شهود می‌نماید. در درون هنرمند، پنجره‌ای به سوی جمال و کمال بی‌انتهای حق و روزنه‌ای برای دیدن نفس زیبایی هستی، باز شده است به صورتی که ذات حق را می‌بیند. هنرمند آنچه را در جمال هستی شهود می‌نماید، به زبان و قالب هنر، بیان می‌دارد. از این رو هنر، تجلی و تمثیل نفس زیبایی و جمال حق است و به بیان دیگر گوهر هنر، تجلی شیدایی و مظهر زیبایی جان هنرمند نسبت به جمال حق است. الهام، زیبایی و خیال باطنی، جان‌مایه هنر است.
هنر، ظهور و جلوه جان پاک و زیبای هنرمند است که در آثار و سبک هنری او انعکاس یافته است و زبان هنری مانند زبان عرفان جنبه نمادین دارد. هنر، لطیف‌ترین و ظریف‌ترین تجلی ادراک هنرمند و جلوه و تجلی صورت جهان هستی است که از عوالم برتر هستی و خیال(۲۴) برتر هنرمند سرچشمه گرفته است. لذا نفس هنر در عالی‌ترین جلوه و ظهور خویش، نوعی تجلی نشأت گرفته از تجلی جمال و صورت زیبای حق در جان و خیال هنرمند است.
انسان نیز آینه شفاف و جلوه زیبای تمام‌نمای حق است و به صورتی خدا‌گونه آفریده شده است.(۲۵) از این رو هنر، هدیه‌ای الهی و آسمانی در باطن انسان است و از جایگاه خاص برخوردار است. احساس و مرتبه خیال هنرمند بر اساس مبنای معرفتی، حکمت ذوقی، عرفان و نظام زیبای هستی استوار می‌باشد. حافظ در این باب می‌گوید:
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم
ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما
با عنایع به حفظ جانب حرمت و قدر و بهای هنر و توجه به مبانی حکمت اشراقی و متعالیه هنر، حضرت حق از ظهور جان‌مایه هنر در تمام جلوه‌های آفرینش خبر می‌دهد؛ لذا هر گونه آسان‌گیری در معنای هنر، و هبوط آن از عالم پاک به عالم خاک، گناهی نابخشودنی است و این گوهر هنر، امانت الهی نزد انسان است که بایستی به حضرت حق بازگردد.
این جان عاریه(۲۶) که به حافظ سپرده دوست
روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم
-------------------------------------------------------------------------------


مجتبی مطهری الهامی
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
پی‌نوشت‌‌ها:
۱ـ سعدی، شاعر بزرگ فارسی می‌سراید: از نفس‌پرور، هنر‌پروری نیاید، فرهنگ دهخدا، حرف هـ، تهران، ۱۳۴۷ هـ ش.
۲ـ چنان‌که زیبایی مانند هنر قابل تعریف نیست از نظر حکمت انسانی نفس زیبایی نیز قابل توصیف است و نه تعریف. فلسفه اخلاق، شهید مرتضی مطهری، تهران، انتشارات صدرا، آبان ۱۳۸۳ هـ ش.
۳ـ از این نگاشته نباید چنین تصور شود که ما علم منطق را مفید نمی‌دانیم و یا به قیاس و استدلال منطقی ارج نمی‌نهیم؛ بلکه مقصود این است که علم و بینش هنر، در غایت امری حضوری و شهودی است و به علم حضوری باز می‌گردد نه علم حصولی. ذوق و ادراک و خیال در هنر پس از گذر از مراحل حسی و خیالی و گذر از طبیعت، نوعی تجلی و تمثیل در روح هنرمند است. هنر از نظر منطقی ذاتاً قابل تعریف نیست بلکه قابل توصیف است. نظراتی که در مورد معنا و نفس هنر ارائه شده جنبه توصیف دارد و در ظرف منطق و حد و رسم آن به طور دقیق نمی‌گنجد. این موضوع تنها به مقوله هنر اختصاص ندارد. برای هستی تعریفی وجود ندارد و آن‌را فقط با علم شهودی و احساس درونی می‌توان دریافت. این همان «حقیقت وجود» است که جهان را پوشانده است. البته ما گاهی «مفهوم وجود» را فقط در ذهن می‌یابیم ولی آن‌را نباید با حقیقت وجود خارجی اشتباه کرد؛ زیرا احکام این دو متفاوت است. در مورد نفس هنر نیز عین همین تمثیل وجود دارد. گاه مفهوم هنر را در ذهن می‌یابیم اما ذات و نفس هنر که جهان را فرا گرفته، چیز دیگری است.
۴ـ این نوع از هنر بر اساس تخیل استوار است و علاوه بر این‌که تعریف به اخص است در این توصیف هنر ترسیم دقیقی صورت نگرفته است و تنها مستلزم تخیل هنری هنرمند است.
۵ـ در این تعریف نیز نوعی ابهام وجود دارد. این‌که هنر، آفرینش زیبایی با نیروی دانایی است، یک تعریف کلی با در نظر گرفتن جنبه معرفتی هنر می‌باشد، در عین حال، توصیف جامع و دقیق از هنر به شمار نمی‌آید.
۶ـ این تعریف، از هنر دور است، چرا که توصیف هنر به ترجمه روح هنرمند بازگشت می‌کند. در هر حال، معنای هنر در نوعی از ابهام قرار می‌گیرد.
۷ـ در این تعریف، شیلر به غایت هنر توجه کرده است نه به ذات و محتوای هنر، لذا این توصیف از نظر معرفت غایت‌شناسانه قابل تأمل است؛ در عین حال بازگشت آن به اخفا است زیرا معنای سعادت دست کم به نظر برخی پنهان‌تر از معنای هنر است. نکته دیگر مانع نبودن تعریف شیلر است، زیرا غیر از هنر، امور دیگری مانند حکمت اخلاق نیز انسان را به سوی سعادت دعوت می‌کند.
۸ـ این تعریف کانت قابل نقد است و ابهام دارد، زیرا جای این پرسش وجود دارد که آیا تنها هنر با آزادی به وجود آمده است و یا چیزهای دیگری هم با آزادی به وجود آمده‌اند. اگر مراد از آزادی اختیار انسان است، این تعریف هنر، مانع نیست؛ زیرا طبق نظریه کانت، همه اعمال ما اعم از اعمال هنری یا غیر‌هنری تابع اختیار و آزادی است و چون این تعریف شامل اعمال غیر‌هنری نیز می‌شود؛ بنابراین این تعریف نیز مانع نیست.
۹ـ این توصیف جنبه ذوقی و ادبی دارد؛ در واقع از تخیل سرچشمه می‌گیرد و هیچ گونه تعریف روشنی از معنای هنر به دست نمی‌دهد.
۱۰ـ توصیف اسپنسر از هنر، انسان را به یاد نظریه پوپنهاور می اندازد که هنر و منشأ آن را در لذت‌گرایی حسی، می‌داند و در واقع، هنر را از جنبه آسمانی به مرتبه زمینی تنزل می‌دهد، تقریرات درس استاد فرزانه دکتر غلامرضا اعوانی، انجمن حکمت و فلسفه، تهران، ۱۳۷۸ هـ ش.
۱۱ـ این عبارت نیز دشوار، مبهم و ادراک‌ناپذیر است و توصیف روشنی از هنر ارائه نمی‌دهد.
۱۲ـ این توصیف مبهم است و وجه تشابهی با ادبیات دارد؛ به علاوه توصیفی غیر جامع و مانع است. باز جای این پرسش باقی است که مراد از لذت، لذت جسمانی است یا لذت روحانی و یا هر دو. همچنین بیان روشنی از هنر ارائه نمی‌دهد که آیا به جنبه غریزی انسان بر می‌گردد یا به جنبه الهی و انسانی او.
۱۳ـ این تعریف از هنر نیز مبهم و ادراک‌ناپذیر است و تصویر کلی و دقیقی ارائه نمی‌کند. اگر این تعریف درست هم باشد به رشته‌های تجسمی در هنر باز می‌گردد. به علاوه در این توصیف، نوعی دور وجود دارد به این معنا که به توصیف هنر، هنرمند و هنر تجسمی بازگشت می‌نماید.
۱۴ـ این تعریف از هنر نیز نوعی توصیف نامعلوم و پرسش این است که عالم ایده‌آل چیست تا ایجاد زیبایی در آن عالم، نفس هنر را به دست دهد؟ باز نوعی ادراک‌ناپذیری از معنای هنر در این توصیف نهفته است. در هر حال، سرّ هنر همچنان پنهان است.
۱۵ـ این تعریف از هنر مبتنی بر نوعی معرفت تجربی است که آن را از معرفت حکمی جدا می‌سازد، در صورتی که هنر، بر نوعی معرفت حکمی استوار است. به علاوه محل پرسش است که منظور از تجربه، درونی است یا بیرونی؛ البته ما منکر تجربه و کاربرد آن در هنر نیستیم. به هر حال، این توصیف نیز جامع و مانع نیست.
۱۶ـ این تعریف، یکی از بهترین تعریف‌های هنر به ویژه هنر الهی است که بر مبنای ذوقی (عرفانی) و بر یک روش تجربی و باطنی استوار است؛ اما لازم به ذکر است که روش تجربی درونی، بر مبنای حکمت ذوقی مبتنی است. در این تعریف، به نفس و کمال هنر توجه شده در حالی‌که به مبنای معرفتی در هنر اشاره نشده است، لذا تعریف جامعی نیست.
۱۷ـ خواننده نکته‌سنج نباید تصور نماید که هدف نگارنده تحلیل فلسفی هنر و یا نقد آرا و اندیشه‌های فلسفی است، که طرح این موضوع خود از رشته‌های مهم در فلسفه جدید غرب است که درباره آن مقاله‌ها و کتاب‌های فراوانی نیز منتشر شده است، البته این موضوع، پژوهش، تحقیق و تعمق بیشتر می‌طلبد. هدف ما در این نگاشته، تنها نگاهی فطری و منطقی، همراه با نگرشی ذوقی و اشراقی به نفس و کمال هنر است تا انسان با سیر در آن به نوعی الهام و ذوق باطنی در نفس هنر دست یابد. خوانندگانی که به این گونه مباحث علاقه ویژه دارند به کتاب مبانی فلسفه هنر، نوشته آن شر، ترجمه علی رامین، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۴؛ کتاب چیستی هنر و ماهیت آن، نوشته هننلینگ اسوالد، نشر هرمس، ۱۳۷۷؛ کتاب حکمت هنر معنوی، نوشته استاد غلامرضا اعوانی، انتشارات کروس و منابع دیگر از این دست مراجعه نمایند. در این‌جا لازم به تذکر است که نباید تصور شود که مراد ما از علم، علم در اصطلاح منطق یا تصور و تصدیق است. اینکه قرون وسطائیان گفته‌اند: «هنر بدون علم هیچ است»، سخن درستی است اما مقصود از علم، علم حضوری (شهودی) می‌باشد که نوعی بینش و معرفت است نه علم حصولی. (نگارنده)
۱۸ـ هنر چیست؟ این اثر لئون تولستوی در باب هنر قابل تأمل است، زیرا تعریف وی بازگشت هنر به حالات نفسانی خاص هنرمند است و یا برعکس. این ابهام به ذهن خطور می‌کند که آیا هر گونه انعکاس احساسات انسانی به صورت علایم مشخص که توسط انسان تجربه شده و انتقال آن به دیگران به وسیله حرکت، خط، رنگ، صدا و یا اشکال هندسی، «هنر» نامیده می‌شود، یا انتقال احساسات و عواطف خاص با علایم ویژه، «هنر» به شمار می‌آید. هر چند تولستوی در توصیف خویش، به غایت هنر به عنوان سعادت و خیر اشاره کرده است. علاوه بر این، جای این پرسش وجود دارد که آیا این عواطف و احساسات تجربه‌شده، جنبه ذوقی و درونی دارد یا با نوعی حال حضور و دریافت اشراقی از طرف حق همراه است؟ اگر جنبه سلیقه‌ای و شخصی داشته باشد، نمی‌توان از آن به عنوان ضابطه و قاعده در توصیف هنر استفاده کرد، زیرا جنبه کلی ندارد. تقریرات درس استاد فرزانه غلامرضا اعوانی، انجمن حکمت و فلسفه، تهران، ۱۳۷۸ هـ ش.
۲۰ـ استاد محمدتقی جعفری، آفاق مرزبانی، ص۵۷، نشر سروش.
۲۱ـ ما زنده از آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست (دیوان اقبال لاهوری)
۲۲ـ در این‌جا ذکر دو نکته ضروری است و آن این‌که نظریه کروچه در یک بینش زیباشناسی و به ویژه زیباشناسی معنوی در فصل «ماهیت هنر» می‌تواند مورد ارزیابی قرار گیرد. نکته دیگر این‌که هم نظریه کروچه و هم تولستوی در مبانی فلسفه زیبایی و هنر در دیدگاه غربی دسته‌بندی شده است که در رده‌بندی متفکران غربی در نظریه اکسپرسیو (بیان‌گری) جای می‌گیرد. لازم به یادآوری است تعریف‌های هنری در نظریه‌های غربی به سه نظریه محاکات (تقلید)، بیان‌گری و فرمالیستی تقسیم می‌شوند که این نوع نگاه یا بینش را باید در مقاله‌ها و کتاب‌های چیستی هنر و مبانی فلسفه هنر جست‌و‌جو کرد. این نگرش تحلیلی در هنر نیز مورد نظر و تحقیق نگارنده نیست، بلکه هدف نویسنده، نوعی نگاه کلی (شهودی) و یا باطنی به گوهر هنر در زوایای پنهان نظریه‌های هنری است.
۲۳ـ محی الدین عربی، ترجمان الاشراق، ترجمه و مقدمه: دکتر گل بابا سعیدی.
۲۴ـ خلق الله آدم علی صورته،خداوند انسان را به صورت خداگونه آفرید؛ مقدمه کیمیای سعادت، غزالی، انتشارات بهجت، تهران، ۱۳۶۱ هـ ش، ص۴۵. هو الله الخالق الباری المصور له الاسماء الحسنی... (سوره حشر، آیه۲۴).
۲۵ـ روح انسان، از آنجا که انتساب به ذات حق دارد و آینه جمال مطلق الهی است، از زیبایی شگفت‌انگیزی برخوردار است که به قول ویکتور هوگو از زیبایی طبیعیت و زیبایی دریا حتی آسمان اسرارآمیزتر است. محمدتقی جعفری، هنر و زیبایی در اسلام، وزارات فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ص۱۱۵.
۲۶ـ این مطلب بنا بر نظریه جهان‌های سه گانه واقعی (یعنی عالم حس و عالم مثال و عالم عقل) که مورد پذیرش ملاصدرا است و بر اساس اصل تطابق قوای ادراکی سه گانه درونی انسان (یعنی ادراک حسی و ادراک خیالی و ادراک عقلی) با عوالم سه گانه یادشده استوار است. ملاصدرا معتقد است نفس انسان با درک محسوسات در عالم حس قرار می‌گیرد. اگر چه تخیل در انسان پدیده‌ای روان‌شناختی است ولی مخلوق نفس و متکی به جنبه غیرعادی نفس انسان است ملاصدرا خیال را موجود در نفس انسان و قائم به او می‌داند نه در جهان خارج از او و قائم به خود. از این رو خیال از نظر ملاصدرا امری مجرد است و «خیال متصل» نام گرفته است. مبحث خیال و تجرد آن، یکی از مسایل مهم حکمت متعالیه است که با مسأله هنر و زیباشناسی ارتباط دقیقی دارد؛ سید محمد خامنه‌ای، حکمت متعالیه، ص۱۲۶ و ۱۲۷، ۱۵۵. تهران، انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا، ۱۳۸۳ هـ ش؛ اصول فلسفه جلد۱، مجموعه آثار مرتضی مطهری، مقاله سوم (علم و ادراک)، ص۱۱۲ و ۱۱۳.

منابع
اعوانی، غلامرضا، حکمت و هنر معنوی،تهران، انتشارت گروس، ۱۳۷۵ هـ ش.
اعوانی، غلامرضا، تقریرات درسی، انجمن حکمت و فلسفه، ایران، ۱۳۷۸ هـ ش.
اوستا، مهرداد، روزنامه کیهان، تهران، بهار ۱۳۷۸ هـ ش.
تولستوی، لئون، هنر چیست، ترجمه کاوه دهگان، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۲ هـ ش.
حیدری، جمال، مقدمه بر هنرهای اسلامی، رساله فوق لیسانس، تهران، دانشکده الهیات و معارف اسلامی ۱۳۷۷ هـ ش.
خوشرو، ابوالقاسم، جان مایه هنر، فصلنامه هنر، تهران، مرکز پژوهش و تحقیقات هنری، زمستان۱۳۷۴ هـ ش و بهار ۱۳۷۵ هـ ش.
هربرت رید، معنای هنر، ترجمه نجف دریابندی، تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۵۴ هـ ش.
کامرانی، بهنام، هنر به بلندای ملکوت، تهران، فصلنامه هنر، اداره کل پژوهش‌های هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تابستان ۱۳۷۸ هـ ش.
مددپور، محمد، حکمت معنوی و ساحت هنر، تهران دفتر مطالعات دینی هنر، ۱۳۷۷ هـ ش.
میرسلیم، مصطفی، هنر شهود مدام عالم، تهران، فصلنامه هنر، اداره کل پژوهش‌های هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، پاییز ۱۳۷۴ هـ ش.


نشریه فیروزه


۱۳۸۶ بهمن ۱۵, دوشنبه

مطالب جالب و خواندنی .....

ـ پروانه ها با پای خود مزه را احساس میکنند .
ـ شتر در هنگام تشنگی میتواند ۹۵ لیتر آب را در کمتر از ۳ دقیقه بنوشد .
ـ تعداد افرادی که سالانه از نیش زنبور میمیرند بیشتر از کسانی است که سالانه از نیش مار میمیرند.
ـ وزن اسکلت انسان بالغ ۱۳ تا ۱۵ کیلوگرم است .
ـ اولین اتوموبیل را مظفرالدین شاه قاجار وارد ایران کرد .
ـ اولین آدامس را جان کورتیس در سال ۱۲۲۷ شمسی ساخت .
ـ تنها قسمت بدن که خون ندارد قرنیة چشم است .
ـ با ۳۰ گرم طلا میتوان نخی به طول ۸۱ کیلومتر درست کرد .
ـ سومریها در قرن چهارم قبل از میلاد خط را اختراع کردند .
ـ یک دهم مردم جهان در جزیره ها زندگی می کنند .
ـ اولین تمبر جهان در سال ۱۸۴۰ در انگلستان به چاپ رسید .
ـ فیل بالغ در روز ۲۲۰ کیلوگرم غذا و۲۰۰ لیتر آب مصرف میکند .
ـ تعداد حشرات موجود در ۵/۲ کیلومترمربع زمین کشاورزی از انسانهای موجود در کل دنیا بیشتر است.
ـ هرفرد عادی درسرخود ۹۰ تا ۱۲۰ هزار رشته مو دارد.
ـ ریش انسان بالغ بر ۵ تا ۱۵ هزار و یک ابرو ۴۵۰ تا ۶۰۰ تار مو دارد.
ـ گربه وسگ هر کدام ۵ گروه خونی دارند و انسان ۴ گروه.
ـ زنبور عسل دو معده دارد: یکی برای انبار کردن عسل ویکی برای غذا.
ـ سریع ترین عضله بدن انسان زبان است.
ـ در سال ۱۹۸۰ بوتان تنها کشور جهان بود که تلفن نداشت.
ـ طول قد هر انسان سالم برابر ۸ وجب دست خود اوست.
ـ طول رگهای بدن انسان ۵۶۰ هزار کیلومتر است.
ـ در برج ایفل ۲۵۰۰۰۰۰ پیچ به کار رفته است.
ـ میزان انرزی که خورشید در یک ثانیه تولید میکند؛ برای تولید برق مورد نیاز تمام کشورهای جهان در مدت یک میلیون سال کافی است.
ـ خنده آسانتر از اخم کردن است؛ برای خندیدن انسان از ۱۷ عضله صورت وگردن استفاده می کند در حالی که برای اخم کردن از ۴۰ عضله.
ـ گربه در گوشش ۳۲ عضله دارد.
ـ خرسها موجوداتی چپ دست هستند.
ـ مورچه به هنگام مسموم شدن همیشه روی پهلوی راست می افتد.
ـ در فصل پائیز ۷۰۰ تا ۹۰۰ هزار برگ درخت بلوط میریزد.
ـ درصورتی که زنی به کوررنگی مبتلا باشد ؛ فرزندان پسر اوکوررنگ میشوند.
ـ مغز انسان بیش از سایر اعضای بدن کار میکند وبیش از۲۰% از انرژی بدن را مصرف می کند.
ـ هر یک لیتر بنزین معادل ۵/۲۳ تن گیاهان مدفون شده در قرنها پیش است.
ـ ۹۰% یخ دنیا در سرزمین های قطبی است.
ـ متوسط وزن مردان در کره زمین بیش از وزن زنان است.
ـ نیاز مردان به صحبت کردن در هر روز دوازده هزار واژه، و نیاز زنان ۲۳ هزار واژه است.
ـ اگر تکثیر باکتری تا ۲۴ ساعت ادامه یابد ، توده ۲ تنی از یک باکتری بوجود می آید.
ـ وسعت و عرض کهکشان راه شیری حدود ۷۰ هزار سال نوری است.
ـ سرعت گردباد گاهی به۳۰۰ تا ۴۵۰ کیلومتر در ساعت می رسد.
ـ عمیق ترین دریاچه جهان دریا چه بایکال در روسیه است که ۱۹۴۰ متر عمق دارد.
ـ حدود ۷ هزار نوع برنج مختلف در دنیا وجود دارد.
ـ یک میلیون کره به اندازه زمین در خورشید جای می گیرد.
ـ ۱۳۰۰ کره زمین در سیاره مشتری جای می گیرد.
ـ فنلاند از ۱۷۹ هزار و ۵۸۵ جزیره تشکیل شده است.
ـ زنبورها از بوی عرق بدشان می‌آید و به کسی که به نوعی بدنش بو دهد یا عطر و ادکلن زده باشد حمله می‌کند.
ـ‌ از بین رنگها رنگ سفید برای زنبور عسل آرامش دهنده و رنگ قهوه ای ناراحت کننده است.
ـ انسان با خوردن ۲۰ نیش از زنبور عسل در آن واحد خواهد مرد.
ـ بدن زنبور داران در برابر نیش زنبورها مقاوم می‌شود و اغلب می‌توانند بیش از صد عدد نیش زنبور عسل را تحمل کنند و احساس ناراحتی هم نکنند.
ـ از آنجا که زنبور عسل بی نظمی را دوست ندارد،‌ اگر جلوی کندوی آنها بایستید و مانع رفت و آمد آنها شوید به شما حمله خواهند کرد.
ـ نور خورشید فقط تا عمق ۴۰۰ متری آب دریا نفوذ می‌کند.
ـ سختی آب مشابه سختی بتن است.
ـ رعد و برقی به طول ۶/۱ کیلومتر دارای الکتریسیته کافی برای روشن کردن یک میلیون لامپ است.
ـ‌ هنگام صحبت برای بیا ن هر کلمه ۷۲ ماهیچه به کار گرفته می‌شود.
ـ لایه پوستی که آرنج را پوشانده است هر ۱۰ روز یکبار عوض می‌شود.
ـ خون میگوها آبی رنگ است، عنکبوتها خونی روشن و شفاف دارند.
ـ دانه نوعی درخت غول پیکر از خانواده کاج فقط ۰۰۵/۰ گرم وزن دارد.
ـ ۸۵% گیاهان در اقیانوسها رشد میکنند.
ـ تنها چیزی که در اسید حل نمی‌شود الماس است و فقط خیلی زیاد آن را از بین می‌برد.
ـ زرافه تازه متولد شده ۲ متر قد دارد.
ـ مغز فیزیکدان نابغه، آلبرت اینشتین ۱۵ درصد از حجم مغز انسان عادی بزرگتر بود.
ـ مارها گوش ندارند و با زبان می‌شنوند، زیرا زبان آنها به امواج صوتی بسیار حساس است.
ـ عمیق ترین جای اقیانوسهای جهان در اقیانوس آرامو عمق آن ۱۱ کیلومتر است.
ـ اسب ماده ۳۰ دندان و اسب نر ۳۶ دندان دارد.
ـ زمان بارداری فیل به دو سال است.
ـ آمریکا ییها سالانه ۸۵ میلیون تن کاغذ مصرف می‌کنند.
ـ نوعی ماهی وجود دارد که با کمک باله هایش به سطح می‌آید و ۵/۱ دقیقه در هوا پرواز میکند و به شکار طعمه خود میپردازد.
ـ اختاپوس دارای بزرگترین چشمان است که گاهی به ۲۵ سانتیمتر یعنی اندازه یک توپ والیبال میرسد.
ـ مار آناکوندا تنها نمونه افعی است که بچه می‌زاید.
ـ‌ اولین زیر دریایی جهان در سال ۹۵۷ هجری شمسی طراحی شد.
ـ پروانه با پا شیره گلها را می‌چشد نه با زبان.
ـ تا قرن پنجم میلادی متوسط عمر مردم اروپا از ۳۰ سال فراتر نمی‌رفت.
ـ خورشید روزانه معادل ۱۲۶ هزار میلیارد اسب بخارانرژی به زمین می‌فرستد.
ـ نمک بسیار بالای دریای بحرالمیت از زیست هرگونه ماهی در این دریا جلوگیری می‌کند.
ـ ۲۰ درصد آب شیرین جهان میان آمریکا و کانادا قرار دارد.
ـ بهترین شکارچی در خشکی خرس قطبی است.
ـ‌ خرس قطبی هنگامی که روی دو پا می‌ایستد حدود ۳ متر است.
ـ در بین انواع خرس ، خرس پاندا بزرگترین جمجمه را دارد.
ـ خرس با تمام سنگینی خود میتواند با سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت بدود.
ـ حس بویایی خرس تقریبا ۱۰۰ برابرقوی تر از انسان است.
ـ خرس نوزاد ۶۰۰ بار از مادر خود کوچکتر است.
ـ خرس کوالا هر گز آب نمی‌نوشد و آب مورد نیاز خود را با خوردن برگ گیاهان تامین می‌کند.
ـ کوههای آلپ در سال حدود یک سانتیمتر بلند میشوند.
ـ بیماری قند اولین عامل کوری در مردم جهان است.
ـ یکی از رودهای کامبوج ۶ ماه سال ازشمال به جنوب و۶ماه دیگر از جنوب به شمال جریان دارد.
ـ اگر در یک سال هیچ یک از نسلهای یک جفت مگس نر وماده از بین نروند ، حجم مگسهای متولد شده با حجم کره زمین برابر میشود.
ـ ظروف پلاستیکی تقریبا ۵۰ هزار سال در برابر تجزیه وفساد مقاومند.
ـ در خط استوا ، دمای هوا در تمام فصول سال تقریبا یکسان است.
ـ قاره کوچک استرالیا دارای بزرگترین منبع بوکسیت یا هیدروکسیدآلومینیوم در جهان است.
ـ هر قفل شماره‌دار ممکن است یک میلیون رمز داشته باشد.
ـ یک قطره آب دارای یک‌ صد میلیارد اتم است.
ـ برج کج پیزا ۲۹۳ پله و برج ایفل ۱۷۹۲ پله دارد.
ـ رشد کودک در بهار بیشتر است.
ـ جعبه سیاه هواپیمای تجاری نارنجی است.
ـ یک چهارم خاک روسیه در طول سال پوشیده از برف است.
ـ حس بویایی مورچه با حس بویاییسگ برابری می‌کند.
ـ چشم شتر برای محفوظ ماندن در برابر شنهای صحرا ۳ پلک دارد.
ـ تپش قلب گربه ۲ برابر قلب انسان است. قلب گربه در یک دقیقه بین ۱۱۰ تا ۱۴۰ بار می‌تپد.
ـ گرده گل هرگز فاسد نمی شود و از محدود مواد طبیعی است که تا زمان نا محدودی باقی می ماند.
ـ قدرت بینایی جغد ۸۲ برابر قدرت دید انسان است.
ـ اگر همه یخهای قطب جنوب آب شود بر سطح آب اقیانوسها ۷۰ متر اضافه می شود و در این صورت یک چهارم خشکیها زیر آب میرود.
ـ مار میتواند تا نیم ساعت بعد از قطع سرش نیش بزند.
ـ همه سیاره های منظومه شمسی دور محور خود از غرب به شرق میچرخند به جز سیاره ناهید که از شرق به غرب میچرخد.
ـ دانشمندان دریافته اند که مورچه همچون انسان صبح به هنگام بیدار شدن خمیازه میکشند.
ـ در سال ۸۵۰ ه.ش. در شهر بازل سویس یک مرغ به سبب گذاردن تخم رنگی به طور رسمی به اعدام محکوم شد زیرا او را شیطانی می دانستند که به شکل مرغ درآمده است.
ـ تجربه نشان داده است که مرغ با شنیدن موسیقی تخم بزرگتری میگذارد.
ـ ویروس عامل آنفلوآنزا بیش از ۲۰۰ نوع دارد.
ـ هیتلر از مکانهای بسته بسیار وحشت داشت.
ـ انسان بالغ روزانه به هنگام کارهای سخت ممکن است تا ۱۵ لیتر عرق کنند.
ـ وزن کوه یخی متوسط الحجم ۲۰ میلیون تن است.
ـ بیشترین حرف مورد استفاده در انگلیسی E و کمترین آن Q است.A را کشف کردوآن را برای چشم مفید دانست.
ـ مردم فیلیپین به بیش از هزار لهجه سخن میگویند.
ـ زرافه همواره ایستاده وضع حمل می‌کند و نوزادش از فاصله ۱۸۰ سانتیمتری به زمین میافتد.
ـ کره زمین سالانه شاهد بیش از ۵۰ هزار زمین لرزه است.
ـ تا سه هزار سال پبش عمر متوسط مردم مصر ۳۰ سال بود.
ـ قدرت سیب در تحریک دستگاه عصبی از کافئین بیشتر است.
ـ پنگوئن تنها شناگری است که نمیتواند پرواز کند.
ـ دندان انسان چندین برابر از صخره محکمتر و سخت تر است.
ـ ادیسون ۱۰۹۷ اختراع داشته است.
ـ در هر قطره آب ۳۳۰۰ میلیون اتم وجود دارد.
ـ قلب فیل در هر دقیقه ۲۰۰ بار می‌تپد.
ـ تنها موجودی که میتواند به پشت بخوابد انسان است.
ـ ابوعلی سینادرحدود۲۳۸جلدکتاب نوشته است.
ـ ارسطو۲۰۰۰سال پیش ویتامین
ـ وزن جشم زرافه دو برابرمغزآن است.
ـ کره مریخ با سرعت۲۴۰کیلومتردر ساعت به دور خورشید می گردد.
ـ حروف ابجداز الفبای مردم فنیقیه اقتباس شده است.
ـ نخستین تقویم شمسی که شناخته شدتقویم مصریان است.
ـ کرمهای ابریشم در ۵۶ روز۸۶ هزار برابر وزن خود غذا می خورند.
ـ نوعی قورباغه وجود دارد که می‌تواند چندین ماه یخ بزند ودوباره به زندگی طبیعی باز‌گردد.
ـ پژوهشها ثابت کرده است که پشه بیشتر به سراغ کودکان وافراد بور میرود.
ـ هر عنکبوت تار ویژه خود را دارد و هیچگاه دو تار عنکبوت به هم شبیه نیستند.
ـ مجسمه آزادی نیویورک ۲۲۵ تن وزن دارد.
ـ مردم اندونزی به ۳۶۵ زبان صحبت می‌کنند.
ـ تعداد سلولهای بدن انسان ۱۰ برابر آدمهاست.
ـ مینای دندان محکم ترین جسم بدن است.
ـ ۶۴۰ ماهیچه در بدن وجود دارد.
ـ ماهیچه ها پرقدرت ترین جسم بدن هستند.
ـ آرواره ها فشاری به قدرت kg ۲۵۰ را بوجود می‌آورند.
ـ نازکترین پوست بدن ، پوست پلک وکلفت‌ترین پوست بدن را کف پا دارد.
ـ در یک ماه ۲۰ کیلو پوست از بین میرود .
ـ رشد ناخن نصف رشد مو می‌باشد.
ـ میانگین رشد ناخن دست ۴ برابر ناخن پا است.
ـ خون بعضی سخت تنان آبی است.
ـ خون به دلیل وجود آهن سرخ است.
ـ بدن انسان روزی یک لیتر بزاق ولید میکند.
ـ بدن ما ۵۰ هزار کیلومتر رشته عصبی دارد.
ـ دو سوم اطلاعات مغز از بینایی است.
ـ سرعت نور یک میلیون بار سریعتر از صوت است.
ـ چشم ماهی مرکب بزرگترین چشم نسبت به جثه است.
ـ به طور متوسط روزی ۱۷۰۰۰ بار پلک میزنیم.
ـ از آنجا که آب رنگ قرمز را جذب می‌کند ، رنگ آب را سبز مایل به آبی میبینیم.
ـ چشم سالم میتواند ۱۰ میلیون رنگ را ببیند.
ـ خون به دلیل وجود آهن سرخ است.
ـ بدن انسان روزی یک لیتر بزاق تولید میکند.
ـ بدن ما ۵۰ هزار کیلومتر رشته عصبی دارد.
ـ دو سوم اطلاعات مغز از بینایی است.
ـ سرعت نور یک میلیون بار سریعتر از صوت است.
ـ چشم ماهی مرکب بزرگترین چشم نسبت به جثه است.
ـ به طور متوسط روزی ۱۷۰۰۰ بار پلک میزنیم.
ـ از آنجا که آب رنگ قرمز را جذب می‌کند ، رنگ آب را سبز مایل به آبی میبینیم.
ـ چشم سالم میتواند ۱۰ میلیون رنگ را ببیند.
ـ ارتفاع ابر تا زمین در روز بیشتر از شب است .
ـ مار کبری تنها ماری است که قادر است فیلی را از پا در آورد .
ـ آب تا زمانی که حرکت دارد منجمد نمی‌شود.
ـ خرگوش و طوطی تنها حیواناتی هستند که می‌توانند بدون برگشتن اشیاء پشت سر خود را ببینند .
ـ قطب جنوب از طبقات یخ تشکیل شده است وتنها نقطة جهان است که درآن زمین خشکی وجود ندارد.
ـ جنین در شکم مادر گاهی دچار سکسکه میشود .
ـ کوچکترین استخوان بدن در داخل گوش قرار دارد .
ـ کراوات از نام مردم کراوات گرفته شده است که برای اولین آن را بر گردن آویختند .
ـ غورباقة قابیل با لیس زدن انسان ، او را دچار هذیان گویی میکند .
ـ وطن اصلی اسفناج ایران است و ۱۵۰۰ سال پیش استفاده از آن در دنیا رایج شد .
ـ مورچه تنها موجودی است که در مقایسه با بدنش بزرگترین مغز را دارد .
ـ خودرو در سرعت ۴۰ تا ۵۵ کیلومتر در ساعت کمترین سوخت را مصرف میکند.
ـ متخصصان تغذیه به این نتیجه رسیده اند که ‌ر‌و‌ز‌ه بهترین بهترین رژیم برای کاهش دائمی وزن است .
ـ وزن جگر انسان حدود ۱/۳ کیلوگرم است وبزرگترین غده در بدن است .
ـ خرس بالغ میتواند همچون اسب بدود.
ـ زنبور عسل برای تولید ۴۰۰ گرم عسل که به دست ما میرسد دست کم ۸۰ هزاربار از کندو به صحرا میرود که اگر هر بار معادل یک کیلومتر مسافت طی کند برای به دست آوردن این مقدار عسل باید دو برابر محیط زمین را بپیماید .
ـ قلب در هر دقیقه ۷/۴ لیتر خون در بدن پمپاژ میکند به این ترتیب در یک روز حدود ۷۶۰۰ لیتر خون در بدن پمپاژ میشود . اگر شخصی ۷۰ سال عمر کند قلب او در این مدت در حدود ۱۹۳ میلیون لیتر خون پمپاژ میکند وحدود ۵/۲ میلیارد بار میزند .
▪ یک سخن از امام حسن(ع) : دانش خود را به دیگران آموزش ده و دانش دیگران را بیاموز। هم علم خود را انفاق کرده ای وآنچه را نمیدانی آموخته ای।
احمد نوری
http://www.sabzevarbiology.blogfa.com

۱۳۸۶ دی ۲۵, سه‌شنبه

ابن سینا

ابن سینا یا پورسینا حسین پسر عبدالله زاده در سال ۳۷۰ هجری قمری و در گذشته در سال ۴۲۸ هجری قمری، دانشمند و پزشک و فیلسوف بود. نام او را به تفاریق ابن سینا، ابوعلی سینا، و پور سینا گفته‌اند. در برخی منابع نام کامل او با ذکر القاب چنین آمده: حجة‌الحق شرف‌الملک شیخ الرئیس ابو علی حسین بن عبدالله بن حسن ابن علی بن سینا البخاری. وی صاحب تألیفات بسیاری است و مهم‌ترین کتاب‌های او عبارت‌اند از شفا در فلسفه و منطق و قانون در پزشکی.
«بوعلی سینا را باید جانشین بزرگ فارابی و شاید بزرگ‌ترین نماینده حکمت در تمدن اسلامی بر شمرد. اهمیت وی در تاریخ فلسفه اسلامی بسیار است زیرا تا عهد او هیچ‌یک از حکمای مسلمین نتوانسته بودند تمامی اجزای فلسفه را که در آن روزگار حکم دانشنامه‌ای از همه علوم معقول داشت در کتب متعدد و با سبکی روشن مورد بحث و تحقیق قرار دهند و او نخستین و بزرگ‌ترین کسی است که از عهده این کار برآمد.»(اموزش و دانش در ایران، ص۱۲۵)
«وی شاگردان دانشمند و کارآمدی به مانند ابوعبید جوزجانی، ابوالحسن بهمنیار، ابو منصور طاهر اصفهانی و ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومی را که هر یک از ناموران روزگار گشتند تربیت نمود.»(خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۹۳)
بخشی از زندگینامه او به گفته خودش به نقل از شاگردش ابو عبید جوزجانی بدین شرح است:
پدرم عبدالله از مردم بلخ بود در روزگار نوح پسر منصور سامانی به بخارا درآمد. بخارا در آن عهد از شهرهای بزرگ بود. پدرم کار دیوانی پیشه کرد و در روستای خرمیثن به کار گماشته شد. به نزدیکی آن روستا، روستای افشنه بود. در آنجا پدر من، مادرم را به همسری برگزید و وی را به عقد خویش درآورد. نام مادرم ستاره بود من در ماه صفر سال ۳۷۰ از مادر زاده شدم .نام مرا حسین گذاشتند چندی بعد پدرم به بخارا نقل مکان کرد در آنجا بود که مرا به آموزگاران سپرد تا قرآن و ادب بیاموزم. دهمین سال عمر خود را به پایان می‌بردم که در قرآن و ادب تبحر پیدا کردم آنچنان‌که آموزگارانم از دانسته‌های من شگفتی می‌نمودند.
در آن هنگام مردی به نام ابو عبدالله به بخارا آمد او از دانش‌های روزگار خود چیزهایی می‌دانست پدرم او را به خانه آورد تا شاید بتوانم از وی دانش بیشتری بیاموزم وقتی که ناتل به خانه ما آمد من نزد آموزگاری به نام اسماعیل زاهد فقه می‌آموختم و بهترین شاگرد او بودم و در بحث و جدل که شیوه دانشمندان آن زمان بود تخصصی داشتم.
ناتلی به من منطق و هندسه آموخت و چون مرا در دانش اندوزی بسیار توانا دید به پدرم سفارش کرد که مبادا مرا جز به کسب علم به کاری دیگر وادار سازد و به من نیز تاکید کرد جز دانش آموزی شغل دیگر برنگزینم. من اندیشه خود را بدانچه ناتلی می‌گفت می‌گماشتم و در ذهنم به بررسی آن می‌پرداختم و آن را روشن‌تر و بهتر از آنچه استادم بود فرامی‌گرفتم تا اینکه منطق را نزد او به پایان رسانیدم و در این فن بر استاد خود برتری یافتم.
چون ناتلی از بخارا رفت من به تحقیق و مطالعه در علم الهی و طبیعی پرداختم اندکی بعد رغبتی در فراگرفتن علم طب در من پدیدار گشت. آنچه را پزشکان قدیم نوشته بودند همه را به دقت خواندم چون علم طب از علوم مشکل به شمار نمی‌رفت در کوتاه‌ترین زمان در این رشته موفقیت‌های بزرگ بدست آوردم تا آنجا که دانشمندان بزرگ علم طب به من روی آوردند و در نزد من به تحصیل اشتغال ورزیدند. من بیماران را درمان می‌کردم و در همان حال از علوم دیگر نیز غافل نبودم. منطق و فلسفه را دوباره به مطالعه گرفتم و به فلسفه بیشتر پرداختم و یک سال و نیم در این کار وقت صرف کردم. در این مدت کمتر شبی سپری شد که به بیداری نگذرانده باشم و کمتر روزی گذشت که جز به مطالعه به کار دیگری دست زده باشم.
بعد از آن به الهیات رو آوردم و به مطالعه کتاب ما بعد الطبیعه ارسطو اشتغال ورزیدم ولی چیزی از آن نمی‌فهمیدم و غرض مؤلف را از آن سخنان درنمی‌یافتم از این رو دوباره از سر خواندم و چهل بار تکرار کردم چنان‌که مطالب آن را حفظ کرده بودم اما به حقیقت آن پی نبرده‌بودم. چهره مقصود در حجاب ابهام بود و من از خویشتن ناامید می‌شدم و می‌گفتم مرا در این دانش راهی نیست... یک روز عصر از بازار کتابفروشان می‌گذشتم کتابفروش دوره گردی کتابی را در دست داشت و به دنبال خریدار می‌گشت به من الحاح کرد که آن را بخرم من آن را خریدم، اغراض مابعدالطبیعه نوشته ابو نصر فارابی، هنگامی که به در خانه رسیدم بی‌درنگ به خواندن آن پرداختم و به حقیقت مابعدالطبیعه که همه آن را از بر داشتم پی بردم و دشواری‌های آن بر من آسان گشت. از توفیق بزرگی که نصیبم شده بود بسیار شادمان شدم. فردای آن روز برای سپاس خداوند که در حل این مشکل مرا یاری فرمود. صدقه فراوان به درماندگان دادم. در این موقع سال ۳۸۷ بود و تازه ۱۷ سالگی را پشت سر نهاده بودم.
وقتی من وارد سال ۱۸ زندگی خود می‌شدم نوح پسر منصور سخت بیمار شد، اطباء از درمان وی درماندند و چون من در پزشکی آوازه و نام یافته بودم مرا به درگاه بردند و از نوح خواستند تا مرا به بالین خود فرا خواند. من نوح را درمان کردم و اجازه یافتم تا در کتابخانه او به مطالعه پردازم. کتابهای بسیاری در آنجا دیدم که اغلب مردم حتی نام آنها را نمی‌دانستند و من هم تا آن روز ندیده بودم. از مطالعه آنها بسیار سود جستم.
پس از این ایام پدرم در گذشت و روزگار احوال مرا دگرگون ساخت من از بخارا به گرگانج خوارزم رفتم. چندی در آن دیار به عزت روزگار گذراندم نزد فرمانروای آنجا قربت پیدا کردم و به تالیف چند کتاب در آن شهر توفیق یافتم پیش از آن در بخارا نیز کتاب‌هایی نوشته بودم. در این هنگام اوضاع جهان دگرگون شده بود ناچار من از گرگانج بیرون آمدم مدتی همچون آواره‌ای در شهرها می‌گشتم تا به گرگان رسیدم و از آنجا به دهستان رفتم و دوباره به گرگان بازگشتم و مدتی در آن شهر ماندم و کتابهایی تصنیف کردم. ابو عبید جوزجانی در گرگان به نزدم آمد.
عبید جوزجانی گوید: این بود آنچه استادم از سرگذشت خود برایم حکایت کرد। چون من به خدمت او پیوستم تا پایان حیات با او بودم। بسیار چیزها از او فرا گرفتم و بسیاری از کتابهای او را تحریر کردم استادم پس از مدتی به ری رفت و به خدمت مجدالدوله از فرمانروایان دیلمی درآمد و وی را به بیماری سودا دچار شده بود درمان کرد و در آنجا به قزوین و از قزوین به همدان رفت و مدتی دراز در این شهر ماند و در همین شهر بود که استادم به وزارت شمس‌الدوله دیلمی فرمانروای همدان رسید. در همین اوقات استادم کتاب قانون را نوشت و تالیف کتاب عظیم شفا را به خواهش من آغاز کرد. چون شمس الدوله از جهان رفت و پسرش جانشین وی گردید استاد وزارت او را نپذیرفت و چندی بعد به او اتهام بستند که با فرمانروای اصفهان مکاتبه دارد و به همین دلیل به زندان گرفتار آمد ۴ ماه در زندان بسر برد و در زندان ۳ کتاب به رشته تحریر درآورد. پس از رهایی از زندان مدتی در همدان بود تا با جامه درویشان پنهانی از همدان بیرون رفت و به سوی اصفهان رهسپار گردید. من و برادرش و دو تن دیگر با وی همراه بودیم. پس از آنکه سختیهای بسیار کشیدیم به اصفهان در آمدیم. علاءالدوله فرمانروای اصفهان استادم را به گرمی پذیرفت و مقدم او را بسیار گرامی داشت و در سفر و حضر و به هنگام جنگ و صلح استاد را همراه و همنشین خود ساخت. استاد در این شهر کتاب شفاء را تکمیل کرد و به سال ۴۲۸ در سفری که به همراهی علاءالدوله به همدان می‌رفت، بیمار شد و در آن شهر در گذشت و هم در آن شهر به خاک سپرده شد.
منبع : كلوب